سلام ، چند روز پيش مي خواستم مطلبي رو تو سايت بالاترين بذارم ولي به خاطر اينكه عضويت آن بسته شده بود نتونستم اين كارو بكنم به فكر اين كار افتادم.
شما مي توانيد پيام هاي خود را مستقيما با استفاده از ايميل بر روي اين وبلاگ بگذاريد . روش كار خيلي ساده است ،پيام هاي خود را به اين آدرس alirezairf.social@blogger.com ميل كنيد.
فقط به مباني اخلاقي خود و ديگران احترام بگذاريد



۱۳۸۹ بهمن ۲۱, پنجشنبه

News from VOA in Persian

مهم ترين خبرها

مصر در انتظار سخنرانی مبارک

آنگونه که از اخبار بر می آید، در هفدهمین حضور پیاپی و گسترده مردم معترض مصر در میدان تحریر و دیگر خیابان های قاهره، اکنون وضعیت در مصر به نقطه عطفی نزدیک شده است.

تلویزیون دولتی مصر خبر داده است که تا ساعاتی دیگر بیانیه زنده حسنی مبارک از تلویزیون سراسری این کشور پخش خواهد شد. این در حالی است که منابع خبری دیگر می گویند این پیام از پیش ضبط شده است و از احتمال خروج آقای مبارک از قاهره خبر داده اند.

در حالی که کاخ سفید وضعیت در مصر را «متغیر» توصیف کرده است، تلویزیون الجزیره به نقل از تلویزیون دولتی مصر اعلام کرد که حسنی مبارک در کاخ ریاست جمهوری در یک جلسه اضطراری شرکت کرده است. سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سی آی ای، از احتمال بالای کناره گیری مبارک خبر داده است.

از سوی دیگر تصاویر و فیلم هایی که به شکل زنده حال و هوای میدان تحریر را نشان می دهند، حکایت از هیجان فراوان حاضران در این میدان دارد که پرچم مصر را در هوا تکان می دهند. بسیاری از مردم معترض مصر، با تاکید بر خواسته خود یعنی کناره گیری حسنی مبارک، روزها است که در این میدان چادر زده و در آنجا اتراق کرده اند.

این اخبار در حالی اعلام می شود که برخی چهره های سیاسی مصر پیشتر خبر داده بودند که طرح کناره گیری حسنی مبارک تحت بررسی بوده است. احمد شفیق، نخست وزیر مصر ساعاتی پیش به تلویزیون دولتی مصر گفته بود که هنوز هیچ تصمیمی از سوی رئیس جمهوری گرفته نشده و همه چیز «عادی» است.

هشدار جمهوری اسلامی در مورد ترویج ایران هراسی در کانادا

   
   

 

در شرایطی که نمایش فیلم بحث برانگیز «ایرانیوم» در مرکز ملی «کتابخانه و آرشیو» کانادا در صدر اخبار رسانه های این کشور قرار گرفته است، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در مورد رواج ایران هراسی در این کشور هشدار داد.

مستند شصت دقیقه ای «ایرانیوم» ساخته رافائل شور است که در مصاحبه با کارشناسان امور ایران و ناراضیان سیاسی ایرانی، به «سیاست های حکومت ایران از جمله پیگیری سلاح های اتمی و حمایت از گروه های تروریستی همچون حماس و حزب الله می پردازد و نسبت به تهدیدی که ایران متوجه جهان می کند، هشدار داده است».

در حالی که قرار بود مستند «ایرانیوم» به ابتکار «انجمن فیلم فکر آزاد»، روز ١٨ ژانویه  در مرکز ملی «کتابخانه و آرشیو» کانادا در اتاوا به نمایش درآید، اما مقامات این مرکز ادعا کردند پس ار دریافت تماس های تهدیدآمیز از جانب سفارت جمهوری اسلامی در اتاوا تصمیم گرفتند نمایش این مستند را لغو کنند.

با وجود جنجال های خبری بسیاری که در پی لغو نمایش این فیلم در محافل سیاسی و مطبوعاتی کانادا پدید آمد، جیمز مور، وزیر میراث فرهنگی دولت فدرال دستور داد این فیلم در اسرع وقت در این مرکز نمایش داده شود.

پس از گذشت کمتر از دو روز از نمایش این فیلم در کانادا و اولین اکران آن در ایالات متحده، وزارت امور خارجه ایران روز پنج شنبه ( ۱۰ فوریه ) با انتشار بیانیه ای، نمایش این «فیلم ضد ایرانی در کانادا را محکوم کرد و در مورد تلاش های دولت کانادا برای ترویج ایران هراسی در این کشور غربی هشدار داد».

رامین مهمان پرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در این بیانیه نوشته است:«اکران این فیلم ضدایرانی در کانادا نمونه آشکار سیاست ایران هراسی است که اتاوا در پیش گرفته است.»

رسانه های کانادا در اواخر ماه ژانویه از ارسال یادداشت دیپلماتیک دولت فدرال کانادا و انتقاد شدید دولتمردان اتاوا از کارزار تهران برای لغو نمایش فیلم «ایرانیوم» خبر داده بودند.

اتاوا در بخشی از این یادداشت دیپلماتیک به دولتمردان تهران یادآوری کرده بود «کانادا یک کشور آزاد است و آزادی بیان، ارزش بنیادینی است که تحت هیچ شرایطی به خطر نخواهد افتاد».

آقای مهمان پرست در واکنشی نسبت به این اقدام، اظهارات وزیر میراث فرهنگی دولت کانادا را «بی اساس و خارج از نزاکت» خوانده و ابراز امیدواری کرده است افراد مطلع در کانادا این مقام دولت فدرال را با «ملزومات نزاکت دیپلماتیک» آشنا کنند. وی بار دیگر بر سیاست ایران هراسی دولت کانادا در قبال ایران تاکید کرده است.

سخنگوی وزارت امور خارجه ایران گفته است «بهانه احترام به آزادی بیان، به هیچ وجه ترویج نفرت را توجیه نمی کند».

وی افزوده است نمایش این فیلم، اولین و تنها نمونه « سیاست ایران هراسی و اسلام هراسی تحت حمایت دولت» در کانادا نخواهد بود.

سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در کنفرانس مطبوعاتی اوایل هفته جاری خود تاکید کرده بود ساخت این فیلم «ناخرسندی کشورهای غربی خاصی از فعالیت های صلح آمیز ایران را اثبات می کند و آن ها به هر ابزاری متوسل می شوند تا از پیشرفت فعالیت های اتمی ایران پیشگیری کنند».

رامین مهمان پرست در بخشی از اظهارات خود به اقدام مرکز ملی «کتابخانه و آرشیو» کانادا برای مخالفت با برگزاری یک مراسم فرهنگی سفارت ایران در اتاوا اشاره کرده و گفته است همه دولت ها موظف هستند «از ترویج نفرت فرهنگی بین ملت ها پیشگیری کنند».

با وجود واکنش های خشمگین تهران نسبت به نمایش فیلم «ایرانیوم» انتقادهایی نسبت به محتوای این مستند مطرح شده است. برخی از ناظران سیاسی ساخت این فیلم را اقدامی با هدف جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح های اتمی  و پیشبرد فعالیت های هسته ای این کشور ارزیابی کرده اند.

ميدان آزادی تهران جزو ۱۰ ميدان مشهور جهان در اعتراض های مردمی

تايم زيرعنوان "۱۰ميدان و محل مشهور در اعتراض ها" با اين يادآوری که ميدان تحرير در قاهره در دو هفته گذشته مملو از مصری های خواستار پايان بخشيدن به حکومت حسنی مبارک بوده است، از۹ميدان ديگری نام می برد که صحنه اعتراض ها و تظاهرات منجر به وقوع انقلاب ها و دگرگونی های عمده سياسی در نفاط مختلف جهان بوده اند، و ميدان آزادی در تهران نيز جزو آنهاست.

تايم می نويسد ميدان آزادی صحنه حضور دو جنبش اعتراضی مهم در ايران بوده است. در سال ۱۹۷۹ هزاران ايرانی برای اعتراض هائی متعدد که درغايت به سقوط شاه منجر شد در اين ميدان جمع می شدند. قريب ۳۰ سال بعد همين ميدان مملو از نسلی ديگر از ايرانی هائی شد که اين بار در تلاش راه انداختن انقلابی ديگر برای سرنگون سازی رژيمی بودند که زمانی انقلابی محسوب می شد، و اکنون به يک رژيم خودکامه مذهبی مبدل شده است. دولت ايران، که محمود احمدی نژاد رئيس جمهوری آن از ديدگاه بسياری از ناظران برنده انتخاباتی آلوده به تقلب در سال ۲۰۰۹ بود، تظاهرات اعتراضی اين نسل را سرکوب و خاموش ساخته است. ميدان آزادی از آن پس گاه صحنه عمليات کوچک ترضد دولتی، و گاه محل تجمع طرفداران دولت در آئين های مرتبط با وقايع انقلاب بوده است.

۸ ميدان و محل های ديگری که علاوه بر ميدان تحريرقاهره و ميدان آزادی تهران در فهرست تايم از آن ها نام برده شده است، عبارتند از:

ميدان تيانانمن (Tiananmen) در پکن، صحنه تظاهرات چند هفته ای دانشجويان خواستار اصلاحات دمکراتيک در چين کمونيست، که روز چهارم ژوئن ۱۹۸۹ با حمله تانک ها و سربازان دولت سرکوب شد.

ميدان ونچسلاس (Wenceslas) در پراگ که درسال ۱۹۸۹ صحنه تجمع صدها هزار نفر مردم خواستار سرنگونی حزب حاکم کمونيست چکسلواکی بود، و انقلاب موسوم به انقلاب مخملی را در پی داشت. همين ميدان ميدان بيست سال قبل از آن نيز باره صحنه تظاهرات ضد شوروی بود، که خودسوزی يک مرد معترض به حمله سال ۱۹۶۸ شوروی به چکسلواکی سرآغاز آن محسوب می شود.

زندان باستيل در پاريس که ديگر وجود ندارد، اما نام آن همواره با انقلاب ۱۴ ژوئيه ۱۷۹۸ فرانسه همراه است.

ميدان مرکزی محله Tlatelolco در مکزيکوسيتی، صحنه حمله سربازان و پليس به دانشجويان معترض در آستانه مسابقات المپيک سال ۱۹۶۸، که هنوز هم پس از گذشت بيش از ۴۰ سال شمار تلفات آن در پرده ای ار ابهام باقی مانده است.

ميدان سنت پيترزبورگ که بارها صحنه تظاهرات اعتراضی منجر به انقلاب بلشويکی سال ۱۹۱۷ در روسيه بود.

ميدان ترافالگار در لندن که در قرن نوزدهم بارها هم صحنه تجمع لندنی ها در آئين های جشن و سرور و هم محل برگزاری اعتراض های منجر به خشونت بوده است.

ميدان استقلال در کی يف، محل تظاهرات منجربه انقلاب موسوم به انقلاب نارنجی سال ۲۰۰۴ در اوکراين.

ميدان يونيون در نيويورک که در سال ۱۸۶۱ صحنه تجمع جمعيتی ۱۰۰ هزار نفری در پشتيبانی از دولت در وقايع منجر به شروع جنگ داخلی در آمريکا بود. همين ميدان در پی حملات تروريستی يازدهم سپتامبر به نيويورک در دهه اخير بارها صحنه گردهم آئی نيويورکی ها برای ادای احترام به قربانيان آن حملات بوده است.

مهدی کروبی در حصر خانگی قرار گرفت

سحام نیوز، پایگاه خبری حزب اعتماد ملی در ایران از حصر خانگی مهدی کروبی، رهبر این حزب خبر داد. به گفته سحام نیوز آقای کروبی، از دیدار با اعضای خانواده خود نیز منع شده است.

به گزارش پایگاه اینترنی خبری حزب اعتماد ملی «صبح روز پنجشنبه ۲۱ بهمن، مأموران امنیتی که در برابرساختمان منزل مسکونی مهدی کروبی بودند، به فرزند کروبی اعلام کردند که تا ۲۵ بهمن حق ورود به منزل پدری خود را ندارد».

۲۵ بهمن تاریخی است که مهدی کروبی و میرحسین موسوی، دو تن از چهره های شاخص معترضان حاکمیت در ایران، روز اعلام همبستگی با جنبش های مردمی و دمکراسی خواهانه خاورمیانه، تعیین کرده اند. آقایان کروبی و موسوی پیشتر از وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران تقاضا کرده بودند تا مجوز برگزاری راهپیمایی در اعلام همبستگی با حرکت‌های مردمی در منطقه، «به ویژه قیام آزادی ‌خواهانه مردم تونس و مصر علیه حکومت استبدادی در این دو کشور»، را صادر کند.

سحام نیوز همچنین به نقل از حسین کروبی گفت مادرش، خانم فاطمه کروبی، بیم آن را دارد که از منزل خارج شود «زیرا ممکن است که نیروهای امنیتی مانع از بازگشت مجدد او به منزل و در نتیجه تنها ماندن مهدی کروبی شود». نیروهای امنیتی اعلام کرده اند که هیچ یک از فرزندان، عروسان و نوه های آقای کروبی حق دیدار و ورود به خانه او را ندارد.

در تابستان گذشته و در ماه رمضان نیز، منزل مهدی کروبی به مدت ۵ شبانه روز تحت محاصره نیروهای «لباس شخصی» و شماری از نیروهای بسیجی بود و در دو شب متوالی منزل او هدف حمله این نیروها قرار گرفت.

غلامحسین محسنی اژه ای، دادستان کل کشور جمهوری اسلامی، روز چهارشنبه، در پاسخ به درخواست مجوز راهپیمایی میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای اعلام همبستگی با مردم مصر و تونس، این اقدام را «سیاسی» خواند و گفت: «اگر ضرورت داشته باشد مردم به آن پاسخ خواهند داد».

سایت جرس نیز می نویسد در اواسط هفته جاری، اردشیر میر ارجمند، مشاور حقوقی میرحسین موسوی گفته بود: «اگر مقامات ایرانی در حمایت از حق تعیین سرنوشت مردم مصر صداقت داشته باشند، با صدور مجوز راهپیمایی و تامین سلامت آن، صداقت خود را نشان خواهند داد و در غیر این صورت معلوم می شود که نوع حمایت آن ها، تنها جنبه تبلیغاتی دارد».

همچنین روز چهارشنبه، سرتیپ حسین همدانی، فرمانده سپاه تهران نیز گفت: «فتنه گران جنازه ای بیش نیستند و با هرگونه تحرک آنها به شدت برخورد می کنیم».

او تلاش مخالفان دولت برای برگزاری راهپیمایی در روز ۲۵ بهمن را تلاشی برای کاهش حضور مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن دانست و گفت: «فتنه گران باید بدانند که دیگر آنها را فریب خوردگانی نمی دانیم که به نتیجه انتخابات معترض هستند، بلکه قطعا آنها را ضد انقلاب و جاسوس می دانیم و به شدت با آن ها برخورد خواهیم کرد».

جمعه هفته گذشته، آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در خطبه های نماز جمعه تهران، به زبان عربی، برای مردم معترض مصر و تونس که در هفته های گذشته علیه حاکمیت کشورهایشان اعتراض های خیابانی گسترده ای را برگزار کردند، پیام داد. آیت الله خامنه ای در این پیام  اعتراض های مردمی مصر و تونس را «انقلاب اسلامی» و «بیداری اسلامی» خوانده بود. وبسایت رسمی اخوان المسلمین، حزب اسلامی منتقد دولت مصر، پس از این سخنان نوشت جنبش اعتراضی مصر «اسلامی» نیست و مردمی است زیرا تمامی مردم مصر، از مسیحی تا مسلمان را در بر می گیرد. همچنین مردم معترض مصر که همچنان حضور خود را در میدان تحریر و در مقابل برخی ساختمان های دولتی قاهره از جمله مجلس حفظ کرده اند، در روزهای گذشته، شعارهایی را علیه آیت الله خامنه ای سردادند.

تحلیلگران درباره حال و آینده مصر چه می گویند؟ (بخش نخست)

هنوز جهان از بهت فرو پاشی حکومت زین العابدین بن علی رئیس جمهوری تونس به خود نیامده بود که شاهد رویدادهای مشابهی در مصر، اردن، الجزایر و یمن شد. اما در مصر بود که پس لرزه انفجار تونس ادامه یافت و خود به زلزله ای دیگر بدل شد.

در اواخر سال ۲۰۱۰ تونس با سلسله نا آرامی هایی در سراسر کشور روبرو شد که بر روی هم «انقلاب یاس» نام گرفت. ریشه این نا آرامی ها و شورش ها در وضعیت دشوار اقتصادی قرار داشت. بیکاری وسیع، فساد گسترده دولتی، شرایط وحشتناک زندگی، که با سرکوب هرگونه آزادی بیان همراه بود در کشور وضعیتی بحرانی ایجاد کرده بود که با خودسوزی جوانی به دلیل فقر به اعتراضی ضد حکومتی در سطح جامعه تبدیل شد و گسترش آن سرانجام به انحلال کابینه بن علی و خروج او از کشور و پیروزی معترضان انجامید.

با انقلاب تونس نوعی بی ثباتی در منطقه ایجاد شد. منطقه ای که تا چند روز پیش تر تصور می رفت که تحت سلطه رژیم های دیکتاتوری آن از ثباتی کامل برخوردارست، به ناگهان با باد رویدادهای تونس به لرزه افتاد و به ویژه کشورهای الجزیره، یمن، مصر و اردن را تکان داد. 

در مصر، جوانان مصری با الهام از آنچه در تونس روی داد، تحرک یافتند و پیشنهاد کردند که از فرصت «روز ملی پلیس» که در مصر در ۲۵ ماه ژانویه برگزار می شود، استفاده کنند و در اعتراض به فساد به تظاهراتی گسترده دست بزنند. با این حال دلایل عمده این اقدام را باید در شیوه اداره کشور و وضعیت مردم جست و جو کرد. رژیم مصر اساسا به صورت دیکتاتوری اداره می شد. «وضعیت اضطراری» که از سال ۱۹۶۷ به دلیل جنگ شش روزه اعراب و اسراییل در مصر اعلام شد تنها به مدت هجده ماه در سال ۱۹۸۰ برداشته شد و پس از ترور انور سادات، رئیس جمهوری پیشین مصر از سال ۱۹۸۱ بار دیگر برقرار شد و تا امروز ادامه یافته است. در دوران وضعیت اضطراری نیروهای پلیس گسسترش می یابد، حقوق و قوانین اساسی به حالت تعلیق در می آید و سانسور مجاز و مشروع می گردد. فعالیت سازمان ها و احزاب سیاسی و تجمع های خیابانی ممنوع می شود و هرگونه معامله و امر مالی و اقتصادی باید تحت نظر دولت انجام شود و در نهایت زمینه برای دیکتاتوری هموار می شود.

در مصر وضعیت اضطراری هیچگاه برداشته نشد. علاوه بر خشونت و شدت عمل پلیس مصر و فقر و فساد گسترده، دیکتاتوری طولانی مبارک نیز از دلایل عمده نارضایتی مردم بود. منابع حقوق بشری مصر، تعداد زندانیان سیاسی در مصر را حدود ۳۰ هزار نفر اعلام کرده اند  که ۱۷ هزار تن از آنان از اعضای  اخوان المسلمین بودند. در سپتامبر سال ۲۰۰۵ پس از انجام انتخاباتی که به نوشته الاهرام نتیجه آن اجتناب ناپذیر بود و با تصویب متمم اصل ۷۶ قانون اساسی مصر از طریق رفراندوم، که به گفته رهبر جنبش «کفایت»، جامه ای بود که بر قامت مبارک و سپس پسر او دوخته شده بود، مسئله انتخابات مصر به یکی از مسائل محوری مخالفان تبدیل شد.

حتی آمریکا هم که در راه ایجاد دموکراسی برای خاورمیانه بزرگ پیش می رفت، ناخرسندی خود را از وضعیت مصر نشان داده بود. یک ماه پیش از انتخابات سال ۲۰۰۵ کاندالیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا در سخنانی که در دانشگاه آمریکایی قاهره ایراد کرد خواستار برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه با مشارکت همه نیروهای مخالف و برخورداری آنان از امکان دسترسی به رسانه ها گردید. او با اشاره به این که آمریکا از خواست های دموکراتیک همه مردم جهان حمایت می کند گفت «فکر می کنم دوستان مصری ما این را درک می کنند و این مسئولیت را جدی می گیرند. چشم مردم جهان به این انتخابات دوخته شده، زیرا مصر برای منطقه، منطقه ای که به سرعت رو به تغییر می رود، کشور مهمی است.» پیش از این سخنرانی، خانم رایس در گفت و گو با مبارک برای او روشن کرده بود که مصر باید به سوی دموکراسی پیش برود که مسیر آن از انتخابات سپتامبر آغاز می شود.

 جنبش تازه پای «کفایت» پیش از انتخابات سال ۲۰۰۵ برای اولین بار توانسته بود تظاهرات ضد مبارک برگزار کند و به نوشته الاهرام «تابوی مبارک» را بشکند. این جنبش توانست به ویژه در شهرهای دیگر مصر چند راه پیمایی و تجمع به راه اندازد که با سرکوب شدید پلیس روبرو شد. با این حال جنبش «کفایت» با شعار «نه ریاست جمهوری مادام العمر، نه حکومت سلسله ای» به ویژه در میان جوانان مصری گسترش یافت که در غیاب برخورداری از حقوق و امکانات شهروندی برای گرد هم آیی، از طریق رسانه های اجتماعی با یکدیگر مرتبط می شدند.

این ها، همه جامعه مصر را به دیگ بخاری  بدل کرده بود که انرژی متراکم و گدازان آن منتظر ضربه ای برای انفجار بود. انقلاب در تونس، این انرژی متراکم را منفجر کرد و به خیابان ها کشاند. تظاهرات مسالمت آمیز مردم با سرکوب شدید پلیس و نیروهای امنیتی و لباس شخصی ها روبرو شد. اما با مقاومت مردم در شهرهای مختلف مصر گسترش یافت تا در قاهره متمرکز شد و به اوج خود رسید.

حکومت مصر برای جلوگیری از تماس های مردم برای سازمان دهی و تجمع از طریق توییتر و فیس بوک، دست یابی به این دو رسانه اجتماعی و سپس به کل اینترنت را مسدود و حکومت نظامی و منع آمد و شد اعلام کرد. مردم بی توجه به این مقررات خیابان ها را ترک نکردند. فراخوانی برای «راه پیمایی یک میلیونی» و تجمع در میدان آزادی قاهره دادند. شعارها رفتن مبارک و پایان حکومت او بود. مبارک وعده کناره گیری از قدرت و تدارک برگزاری انتخاباتی سالم و آزاد در ماه سپتامبر داد. ارتش در این میان برخلاف پلیس جانب مردم را گرفته بود. مردم همچنان در خیابان ماندند و خواستار رفتن فوری مبارک شدند. نیروهای هوادار حکومت با اسب و شتر و چماق و سنگ به مردم یورش بردند و درگیری ها خشن و خونین شد. در این میان آمریکا از مهم ترین متحد خود در منطقه خواست که به دیکتاتوری پایان دهد و به خواست مردم گوش دهد. وزیر خارجه آمریکا نیز هشدار داد که حکومت از اعمال خشونت با تجمع کنندگان خودداری کند.

نظر تحلیل گران آمریکایی

مصر مهم ترین کشور جهان عرب، مهم ترین کشور متحد آمریکا در جهان عرب و خاورمیانه و تنها کشور خاورمیانه است که معاهده صلح با اسراییل را امضا کرده است. تحولات مصر، نه تنها برای آینده مردم مصر، که از نظر موازنه ها  و محاسبه های سیاسی برای منطقه و جهان نیز اهمیت بسیار دارد. با وجود استقبال غربی ها و به ویژه آمریکا از رویدادهای مصر، حضور گروه «اخوان المسلمین» در میان معترضان یکی از دلایل نگرانی آن هاست. به طوری که مسئله مصر به نوعی معضل و دوراهی در برابر کشورهای غربی و به ویژه آمریکا تبدیل شده است.

جیمز روبین، معاون پیشین وزارت خارجه آمریکا در گفت و گویی تلویزیونی با تلویزیون بلومبرگ در روز ۳۱ ماه ژانویه از دو ترس وزارت خارجه آمریکا درباره مصر سخن گفت. به گفته او، وزارت خارجه آمریکا بر سر دو راهی قرار دارد یا  به گفته او «دو بیم دارد». یک سو مهم ترین متحد آمریکا ایستاده است که حمایت از او بر آمریکا شرط است و در سوی دیگر آینده مصر و رابطه این کشور با آمریکاست و این که اگر آمریکا در حمایت از جنبش مردم تعلل ورزد و اعتراض های مسالمت آمیز به خشونت کشیده شود، خطر رادیکالیزه شدن کشور و افتادن آن به دامن گروه های افراطی و به ویژه اسلام گرایان افراطی در کمین مصر باشد و احساسات خصمانه ضد آمریکایی بالا بگیرد. امری که نظیرش در انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران روی داد و به گفته منتقدانِ جیمی کارتر، «وقتی تهران در آتش می سوخت او وقت می گذراند.» (استیون پروترو، تحلیل گر سی ان ان). به نوشته او «کارتر، رسیدن انقلاب را نمی دید و وقتی که آن را دید با بی عملی اش آتش احساسات ضد آمریکایی را شعله ورتر کرد. با رفتن شاه دیگر کاری برای کارتر نمانده بود جز آن که گروگان هایش را بازگرداند.»

این روزها بسیاری از ناظران، رویدادهای مصر را با آنچه در ایران ۱۳۵۷ گذشت مقایسه می کنند و شباهت هایی ناگزیر در آن می یابند یا می بینند. امری که سبب نگرانی و حتی وحشت سیاست مداران از تداوم نا آرامی های اعتراضی مصر می شود. آنان وجود و حضور اخوان المسلمین را در جناح مخالف حکومت به ویژه با جریان اسلامی در ایران و رهبر آن آیت الله خمینی مقایسه می کنند و نگران هستند که آینده ای چون ایران برای مصر به بار آید و ثبات سیاسی منطقه و حتی جهان را برهم زند. از آن سو نیز تحلیل گرانی هستند که این دو رویداد را به کلی متفاوت می دانند و دلایل مختلفی برای آن ارائه می دهند. استیون پروترو، عمده ترین این تفاوت ها را در تفاوت میان نگرش تشیع و تسنن به سیاست و رهبری (امامت)، تفاوت میان البرادعی و خمینی، تفاوت میان نوار ضبط صوت و شبکه اینترنت و تفاوت میان واکنش کارتر و اوباما تشخیص می دهد.

باراک اوباما با درس گرفتن از تاریخ و با استفاده از نظر مشاوران، به جای وقت گذرانی، آشکارا وارد صحنه شد و حمایت خود را از معترضان و مخالفت خود را با ادامه حکومت حسنی مبارک که تدارک انتقال آن را  به پسرش فراهم کرده بود، اعلام کرد.

مایکل روبین، پژوهشگر موسسه امریکن اینترپرایز که در سال ۲۰۰۶ برای شرکت در کنوانسیون حزب دموکراتیک ملی (حزب حاکم) به قاهره رفته بود در مقاله ای از فقر شدید مردم و فاصله زیاد میان فقیران و پابرهنه ها و زاغه نشین ها در کنار ثروتمندانی که همه از نزدیکان رئیس جمهوری بودند  یاد می کند. به نوشته او اگرچه فاصله ثروتمندان و فقیران در کشورهای خاورمیانه امری عادی است، اما تراکم جمعیت در مصر که تقریبا همه جمعیت هشتاد میلیونی آن در دره تنگ نیل سکنی داشتند این وضعیت را چشمگیر تر می کرد و ثروتمندان نمی توانستند خود را از چشم ها پنهان کنند. زباله گردهایی که غذای خود را در تل زباله ها می جستند از همان جا می توانستند باندهای فرودگاه های اختصاصی ساکنان قصرهای اشرافی دوستان رئیس جمهور را نظاره کنند. مرسدس های مجلل آخرین مدل ناچار بودند از کنار فاضل آب های روباز و مردمی که در گورستان ها زندگی می کردند عبور کنند. به نوشته او پس از آن که به رغم مخالفت ژنرال ها، مبارک پسرش را به جانشینی اش گماشت نه فقط مردم مصر بلکه ارتش نیز از رفتن او غمگین نخواهد شد. او می نویسد: «مبارک نه تنها به مداوای اقتصاد بیمار مصر برنیامد، بلکه حتی به حرف کسی گوش نمی داد». او می نویسد اختناق چنان حکم فرما بود که وقتی نمایندگان مجلس مصر خواستند در آن جلسه شکایات شان را درباره نرخ بالای بیکاری، نداشتن مسکن، و فقدان زیربناهای اصلی و عمده  به گوش برسانند مقام های بالای مصری میکروفن شان را قطع می کردند.

مایکل روبین همچنین معتقد است که مبارک حتی متحد خوبی برای آمریکا نیز نبوده است. به نوشته او مصر در سازمان ملل بسیار کمتر از برمه و کوبا، سومالی و ویتنام و زیمبابوه در کنار آمریکا رای داده است. او به مقاومت مبارک در قبال آزادسازی کویت و عدم حمایت مصر از حکومت عراق پس از سال ۲۰۰۳ اشاره می کند. او همچنین میدان را برای پیروزی اسلام گرا ها و اخوان المسلمین هم مناسب نمی بیند و معتقد است که مردم مصر همچنان خشونت های آنان  را در دهه ۹۰ به یاد دارند. هرچند که به هرحال آینده را چندان مطمئن نمی یابد. او بدترین آینده برای مصر را افتادن قدرت به دست اخوان المسلمین می داند که به نظر او جلوی دموکراسی را سد خواهد کرد. وی معتقد است که برای اجتناب از به وجود آمدن ایرانی دیگر، آمریکا باید یک قدم جلوتر از اخوان المسلمین حرکت کند. یعنی انتخابات ماه سپتامبر را تضمین کند و تنها به گروه های مسالمت جو و موافق قانون اساسی مشروعیت بخشد.

رامی خوری، سردبیر دیلی استار و مدیر موسسه سیاست گذاری و امور بین الملل در دانشگاه آمریکایی بیروت، در مقاله ای با عنوان «حماسه آزادی اعراب» به رویدادهای مصر با نگاهی دیگر می نگرد.

او در این مقاله از رسانه های آمریکایی انتقاد می کند که مرکز توجه خود را به امور فرعی دوخته و از مسئله اصلی غفلت می کنند. به نظر او این که نقش فیس بوک در این رویداد چه بوده و یا اگر اخوان المسلمین نقشی در آینده مصر برعهده گیرد چه خواهد شد، حکایت از کوته فکری دارد. او جهان عرب را به عروسی تشبیه می کند که در روز عروسی از هماهنگی کیف و کفشش بگویند حال آن که مسئله اصلی زیبایی و شادی خود اوست. خوری در این مقاله سقوط حاکمان تونس و مصر را که به نظر وی به زودی به کشورهای دیگر منطقه هم منتقل خواهد شد، بر زمینه ای تاریخی بررسی می کند و آن را ادامه و در واقع سومین مرحله از باز شدن کلاف نظم دوران پس از استعمار می داند که در سال های دهه های بیست و سی قرن بیستم توسط انگلیس و فرانسه بر جهان عرب تحمیل شد و در دهه هفتاد با کمک آمریکا و شوروی، حدود نیم قرن ادامه یافت: در دهه بیست و سی، با تأسیس دولت های مدرن عربی به دست نیروهای در حال عقب نشینی استعماری اروپا، دولت هایی که بیشتر آنها به نوشته وی لنگ زنان وارد قرن بیست و یکم شده اند و در دهه هفتاد، وقتی این کشورها به مجموعه ای از دولت های پلیسی و امنیتی تبدیل شدند که با شهروندان خود چون بردگانی عاری از هرگونه حق بشری رفتار می کردند و پشت شان در حفظ نظم عربیِ ازهم گسیخته و پریشان شان به حمایت دو دولت خارجی امریکا و شوروی گرم بود.

به نوشته خوری، اکنون سومین و مهم ترین تحول جهان عرب در حال وقوع است. او این تحول را رویدادی خود انگیخته و برانگیخته از دل میلیون ها مردم عادی عرب می داند که سرانجام می خواهند از انسانیت خود دفاع کنند، حقوق خود را مطالبه کنند و در تعیین سرنوشت و وضعیت کشور خود مشارکت داشته باشند. خوری می نویسد که جهانیان اکنون شاهد لحظه حماسی و تاریخی زایش مفاهیمی هستند که برای مدت های بسیار طولانی از مردم عرب دریغ شده بود. مفاهیمی چون حق تعیین و اداره سرنوشت خود، حفظ ارزش های ملی، شکل دادن به نظام مدیریتی کشور، رابطه مسئولانه با یکدیگر و با جهان به عنوان انسان هایی آزاد  و برخوردار از حقوقی سلب ناپذیر.  

تحلیلگران درباره حال و آینده مصر چه می گویند؟ (بخش دوم - مصاحبه با عباس میلانی)

تحلیل گران ایرانی

اما چه شد که مردم مصر به خیابان ها ریختند و در حالی که تنها یک هفته پیش تر وزیر خارجه آمریکا مصر را حکومتی با ثبات و حسنی مبارک را دوست و متحد آمریکا اعلام کرده بود؟ چه شد که همه معادله ها و محاسبه ها به هم ریخت و کار به درخواست رفتن مبارک کشید؟ انگیزه ها و خواست های مردم مصر از این اقدام چیست؟ آینده مصر به کدام سو می رود؟ به سوی دموکراسی و گسترش جامعه مدنی و حقوق بشر و زنان  گام بر می دارد یا راه خشونت و افراط گرایی وسرکوب اسلامی را، از نوع آنچه در طالبان یا در ایران می بینیم، می پیماید؟ با تغییر سرنوشت مصر، سرنوشت خاورمیانه به چه سویی می رود؟ سرنوشت دیگر حکومت های خاورمیانه ای چه خواهد بود؟ سوریه و عربستان، دو دیکتاتوری با دو نظام حکومتی متفاوت چه سرنوشتی خواهند داشت و اسراییل در این میان چه خواهد کرد؟

در نظر خواهی از چند پژوهشگر و تحلیل گر برجسته مسائل ایران و جهان این سؤال ها را با ایشان در میان گذاشتم. برخی از آنان پاسخ ها را به صورت مقاله نوشتند (ایرج گرگین). برخی به سوال ها در گفت و گویی تلفنی پاسخ دادند (عباس میلانی) و برخی نیز پاسخ پرسش ها را کتبی نوشتند (ابوالحسن بنی صدر). این پاسخ هارا به ترتیبی که به دست ما رسیده اند در زیر می خوانید.

علت ها و انگیزه ها

دکتر عباس میلانی، پژوهشگر و مدیر برنامه مطالعات ایرانی در دانشگاه استانفورد و استاد دانشکده علوم سیاسی و سرپرست پروژه دموکراسی در ایران در موسسه هوور در گفت و گویی تلفنی با وب سایت فارسی صدای آمریکا درباره این که چگونه به ناگهان مردم آرام مصر به معترضانی تبدیل شدند که برای درخواست هایشان به خیابان ها ریختند و طالب برکناری و رفتن مبارک شدند می گوید:

عباس میلانی: «این که یک انقلاب چطور آغاز می شود، قابل پیش بینی نیست. همیشه مثل یک جرقه است که در یک آتشفشان  پنهان در می گیرد. آتشفشانی که ملتهب است و در آستانه انفجار است و هرچیزی ممکن است زلزله این آتشفشان را آغاز بکند. (علت) این را که جرقه چگونه پیدا می شود نمی دانیم. اما چیزی که می دانیم آن است که در همه این کشورها چند عامل مشترک وجود دارد. استبداد و سرکوب، وضع دشوار اقتصادی، وجود طبقه یا قشر روشنفکری که برای دموکراسی فشار می آورد، اتکای رژیم به ترس مردم و یا کمک خارجی و یا هردو. سکوت مردم علامت آرامش نیست بلکه ناشی از سرکوب است. اما کافی است که این ترس بریزد. همچنان که رمز ماندن آقای خامنه ای در همین شدت ارعاب و حکومت وحشت است. او می داند که وقتی ترس مردم ریخت دیگر نمی شود آن را مهار کرد.

از همان آغاز بروز نا آرامی ها جریان رویدادها به شکلی بود که سبب شد بسیاری از ناظران شباهت هایی میان انقلاب ایران و وضعیت امروز مصر و یا جنبش سبز و انقلاب مصر ببینند...

عباس میلانی: «در قرن اخیر در خاورمیانه سه کشوری که همواره تعیین کننده جریان های حاکم بوده اند ایران، مصر و ترکیه بوده اند. مثلثی سیاسی – فکری که جریان های سیاسی و فکری منطقه را تعیین کرده. اگر بشود امیدوار بود که در مصر جریان دموکراسی برقرار بشود، با توجه به روش دموکراتیک ترکیه که حاکمان آن با وجود متدین بودن دین را به حکومت منتقل نمی کنند و با توجه به سنت سکولار آن اگر دو پایه از این سه ضلعی دموکرات باشند آن وقت رویدادهای مصر حتما بر وضعیت ایران تاثیرگذار خواهد بود.

جریان تونس حتما از جنبش سبز تاثیر گرفته است. روش های سازمان دهی مردم، استفاده از تکنولوژی جدید و تظاهرات مسالمت آمیز... و البته با پیروزی این جنبش ها در تونس و مصر می شود گفت که این پیروزی ها تاثیر متقابلی بر ایران و کشورهای دیگر منطقه خواهند گذاشت و یک حالت علت و معلولی دارند که بعد جای علت و معلول عوض می شود و بالاخره کل منطقه را به حرکت در می آورد.

جمهوری اسلامی به رغم ظاهر خوشحالش مسلما الان گرفتار ترس شده. همین الان اگر سایت های ایران را نگاه کنید می بینید که مخالفان داخل کشور فعال تر شده اند و یک بارقه امیدی برای مخالفان به وجود آمده...»

آیا می شود شباهتی میان وضعیت امروز منطقه با بلوک شرق و دوران فروپاشی یافت که رژیم های کمونیستی کشورهای درون بلوک پشت سرهم راه گذار به دمکراسی را رفتند؟

عباس میلانی: «خاورمیانه به عنوان یک بلوک با اروپا قابل مقایسه نیست. در اروپا به غیر از یوگسلاوی و رومانی بقیه همه اقمار شوروی بودند و وقتی برادر بزرگ افتاد، هرکدام از آنها راه خود  را رفتند و بر زمینه و سنت فرهنگی شان حکومت های خود را بنا کردند. در بلغارستان حکومتی خودکامه سر کار آمد، مجارستان و چکسلواکی که سنت دموکراتیک داشتند حالا حکومت های دموکراتیک دارند. من در خاورمیانه این دینامیسم را متفاوت می بینم. مراکش، ایران، ترکیه ... این ها باهم خیلی تفاوت دارند.»

در جهان عرب چطور؟

عباس میلانی: «در جهان عرب هم همین طور است. برحسب نفوذ کشورهای فرانسه، انگلیس، آمریکا، شوروی... برحسب این که تا چه حد باد نیمه دموکراسی اسپانیای قبل از تجدد بهشان خورده، هرکدام دینامیزم های خودشان را دارند. اما به طور کلی جریان دموکراسی در همه این ها به درجات مختلف به منصه ظهور در آمده. البته وضعیت استبداد سوریه با کشورهای دیگر متفاوت است اما درصورت دموکرات شدن ایران، سوریه و عربستان هم باید شاهد چنین رویدادهایی باشند. اما یک نکته که می خواهم تاکید کنم این است که آنقدر رژیم در ایران خراب کاری کرده که تقریبا نیروهای اسلامی آنها آشکارا خودشان را از ایران جدا می کنند و تبری می جویند. یعنی این نشان می دهد که خمینی و خامنه ای به صورت الگوی بن لادن در کشورهای مسلمان دیده می شوند. حتی حسن نصرالله هم به عنوان ایرانی از آنها فاصله گرفت و برای آن که آن را بقبولاند، آنها را به عنوان عرب معرفی کرد.»

نقش آمریکا در مصر

عباس میلانی: «آمریکا در دهه قبل از انقلاب ایران، پشت پرده به شاه فشار می آورد که فشار را کم کند و هشدار می داد که جامعه را باز تر کند. شاه گاه با بی میلی می پذیرفت و گاه از این کار سر بازمی زد و بعدها هم (به خاطر پول نفت) احساس کرد نیازی به آنها ندارد. بعد (در دوران انقلاب ۵۷) آمریکا با دشواری عجیبی روبرو می شود بر سر این که از متحد دیرینش حمایت کند یا نکند. تا کار به رادیکال شدن وضعیت و جریاناتی منجر شد که دیدیم. آمریکایی ها از تجربه ایران درس گرفته اند و خیلی سریع تر خط شان را روشن کردند. سخنرانی خانم رایس که پنج سال پیش در قاهره ایراد کرد کاملا موضع آمریکا را درمورد مصر نشان می داد. خانم رایس مستقیما تأکید کرد که مصر باید انتخابات آزاد برگزار کند و به تلویح گفت که مبارک نباید پسرش را نامزد کند. ولی مبارک انتخابات را به وضعی که دیدیم برگزار کرد و بعد آمریکا درگیر (مسائل دیگر) شد و پس زد. این پس زدن بالمآل به ضرر آمریکا و مبارک شد. چون اگر آن اصلاحات را انجام داده بود کار به اینجا نمی کشید. در مورد شاه هم همین طور بود. اگر شاه در سال ۱۹۷۵ این امتیازات را داده بود می توانست خودش را نجات دهد. آمریکا در هر دو مورد چوب آن را می خورد که فشارهایش پشت پرده است (البته در مصر کاملا این طور نیست: سخنرانی رایس و سخنرانی اوباما هر دو علنی است.) این بندبازی دشواری است که بتواند هم متحدان را ناراضی نکند و هم درعین حال منافع دراز مدت را تأمین کند.»

آیا مصر با خلأ رهبری روبروست؟

عباس میلانی: «شواهد اولیه نشان می دهد که رهبری آینده مصر از دو گروه (تشکیل می شود): یک- گروهی که سال ها در مبارزه بوده اند (یعنی اخوان المسلمین) که سعی می کنند بگویند با ایران فاصله دارند و راه خشونت و تروریسم ایران را نمی روند و ۴۰،  ۵۰ سال است که در مصر مبارزه می کنند. این ها بخشی از قدرت هستند. بخش دیگر رهبری تازه نفس، شهرنشین، تحصیل کرده و طبقه متوسط است که صرفا حق رای می خواهد. در یکی از تصویرهای ویدیویی، یک خانم مصری که اتفاقاهم شکلش و هم حرف هایش شبیه ایرانی ها بود می گفت «سی ساله است و تا به حال در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده و در عمرش رای نداده است.» این قشر نماینده شان البرادعی و تشکیلات آن هاست که خواستار رعایت حقوق بشر و حقوق مدنی و آزادی های دموکراتیک است که ازشان دریغ شده. البته در مصر از نظر آزادی های فرهنگی وضع خیلی بهتر از ایران بوده و در سی سال اخیر با ایران اصلا قابل مقایسه نیست. اولین حرفی که رهبر تونس زد گفت من خمینی نیستم یعنی می بینیم که اسم خمینی به لولویی تبدیل شده که اپوزیسیون دموکراتیک را از مردم دور می کند. حرکتی که در سی سال پیش در ایران شروع شد در ترکیه هم ادامه یافته اما در ترکیه حکومت به صورت حکومت قانون عرفی است و جای دین در خانه است و متدینی که در حکومت هست هم با دینش در خلوت است. این (حرکت) در خاورمیانه آغاز شده و برگشت ناپذیر است و کسانی که دنبال حکومت های جانشینی و یا ذوب در ولایت فقیه هستند باید بدانند که گره بر باد می زنند.»

در صورت بر سر کار آمدن حکومت دموکراتیک در مصر و سپس ایران، مسئله صلح اسراییل و فلسطینی ها چه خواهد شد؟

عباس میلانی: «در کوتاه مدت ممکن است نگرانی هایی ایجاد کند. اما در دراز مدت حضور حکومت های دموکراتیک در منطقه کار صلح را راحت تر می کند. حکومت دموکراتیک از حقوق حقه مردم فلسطین دفاع می کند اما حل همه مسائل خاورمیانه را در گرو فلسطین نخواهد گذاشت و این رهبرانی که خودشان را ریاکارانه هوادار جنبش فلسطین نشان می دادند دیگر چنین نخواهند کرد. شکسپیر می گوید: ذهن های نا آرام را با جنگ های خارجی مشغول بدار.»

طرفداران این عقیده کم نیستند که منافع غرب و به ویژه آمریکا در منطقه ایجاب نمی کند که در منطقه و در ایران، دموکراسی برقرار شود

عباس میلانی: «فکر نمی کم در دراز مدت منافع غرب با دموکراسی در تضاد باشد. این یک تفکریست برخاسته از کسانی مثل توده ای ها که می گویند امپریالیسم منافعش اجازه نمی دهد در کشورها رشد سیاسی صورت بگیرد. در صورتی که در دراز مدت چنین نیست. ممکن است به صورت کوتاه مدت گاه چنین روش هایی اعمال شده باشد. بسیاری از سیاستمداران آمریکا منافع کوتاه مدت را فدای منافع دراز مدت کردند. اما اگر آمریکا بخواهد با نفوذ رادیکالیسم اسلامی برخورد کند اتفاقا به کشورهای دموکرات نیاز دارد. عربستان با آن که متحد آمریکاست اما تاثیر خیلی زیادی در شکل گیری آن (اسلام افراطی) داشته. ویکی لیکس نشان می دهد که دولت فعلی آمریکا در پشت پرده، دائم به این کشورها برای اصلاحات دموکراتیک فشار می آورد. در مورد دولت بوش هم دیدیم که کاندولیزا رایس همین اصرار را داشت. اما مبارک در برابر آن به صورت کوتاه مدت آمریکایی ها را به عقب نشینی تاکتیکی وادار کرد و آن عقب نشینی هم به ضرر آمریکا و هم به ضرر مبارک شد. اگر وقتی در آن زمان که مبارک دوره خود را تمام کرد خود را نامزد نمی کرد و انتخابات آزاد برگزار می کرد مسلما وضع مصر این طور نمی شد. اما حالا با این که ۸۳ ساله است و سرطان دارد باز دست نمی کشد و می خواهد پسرش را جانشین خودش کند و جمهوریت را به مشروطیت تبدیل کند.

باید ملتفت باشیم که دوران ولایت فقیه و پادشاهی به سر آمده. ازبین رفتن ولایت فقیه و پادشاه آغاز ورود به مدرنیته است. در ضمن فراموش نکنیم که سلطنت در ایران یک شبه با انقلاب سال ۱۹۷۹ از بین نرفت. در ایران سلطنت از سال ۱۸۴۰ در بحران بود. این مهم است که در ایران در دویست سال اخیر تنها یک پادشاه بود که در ایران به مرگ طبیعی مرد. (بقیه یا ترور یا تبعید شدند). آن هم مظفرالدین شاه بود که فهمید دوره حکومت الهی و پادشاهی به سرآمده ... اگر این جریان تاریخی را ببینیم متوجه می شویم که سقوط پادشاهی در ایران از مدت ها پیش آغاز شده بود. با گسترش امکانات ارتباطی امروز، هم شاهد مرگ رژیم های دیکتاتوری از هرنوع آن (از جمله نوع حزب اللهی آن) که مثل جمهوری اسلامی گمان می کنند انحصار خبر و حقیقت را در دست دارند خواهیم بود.»

رسانه های اجتماعی نظیر فیس بوک و توییتر را در انقلاب مصر بسیار مؤثر می دانند...

عباس میلانی: «این که فیس بوک و توییتر در ایجاد ارتباط بین معترضان در غیاب امکان های ارتباطی دیگر مثل تجمع و گرد هم آیی ها و غیره نقش داشته درست است، اما یک رمانس و یک منافع اقتصادی هم در آن هست که در مورد اهمیت و نفوذ آن ها اغراق می کند. هنوز مطالعه جدی در مورد جنبش سبز و این که فیس بوک تا چه حد در آن مؤثر بوده انجام نشده. همیشه در انقلاب ها از تکنولوژی به صورت خلاق استفاده شده. استفاده از نوارهای صوتی و فتوکپی هم در دوران خمینی بسیار مهم بود. اما فراموش نکنیم که این امر همیشه یک جریان دو طرفه است. انقلاب تکنولوژیک می تواند هم به مردم کمک کند و هم امکان کنترل را به رژیم های دیکتاتوری دهد. در ایران در بازجویی ها به زندانیان دستگیر شده بعد از انتخابات، نقشه الکترونیک نقاطی را که در آنجا بوده اند، نشان می داده اند. بد نیست اینجا اضافه کنم که  در استانفورد، گروهی به عنوان تکنولوژی رهایی بخش (Liberation Technology) درست شده و با گذاشتن سمینارها و کلاس ها و پژوهش های مختلف می خواهند ببینند واقعا اشکال واقعی استفاده از این ابزار چگونه است و ورای های و هویی که درباره آن راه افتاده کجاها و تا چه حد (به آزادی خواهان) کمک کرده، چه ظرفیتی دارد و کجاها زیان رسانده. خیلی دانشگاه ها هم دارند کار در این زمینه را شروع می کنند. این کمی ساده دلی است که فقط بر نقش تکنولوژی (در انقلاب) اتکا کنیم. هرچند که تکنولوژی بنا به زمانه خود همواره در پیشبرد انقلاب ها موثر بوده. در ایران زمان مشروطه هم صنعت چاپ خیلی کمک کرد به آزادی خواهان برای آگاه شدن از افکار یکدیگر و برقراری ارتباط با هم. .. به هرحال نباید منکر شد که تکنولوژی (در جنبش) نقش داشته است اما چقدر تعیین کننده بوده معلوم نیست.»

برگزاری راهپیمایی در اعتراض به صدور حکم اعدام برای دو تبعه ایرانی مقیم کانادا

با افزایش روند اجرای احکام اعدام در طی ماه های اخیر در ایران، نگرانی ها نسبت به اجرای حکم اعدام و سرنوشت دو تبعه ایرانی مقیم کانادا در زندان اوین نیز دوچندان شده اند.

در شرایطی که رسانه ها از صدور حکم اعدام برای سعید ملک پور، جوان ۳۵ ساله مقیم کانادا و حمید قاسمی شال، دیگر تبعه  ایرانی کانادایی خبر داده اند، گروهی از سیاستمداران و فعالان حقوق بشر ایرانی و کانادایی در اعتراض به صدور حکم اعدام برای این افراد و نگرانی نسبت به اجرای قریب الوقوع این احکام، گردهمایی اعتراضی در استان انتاریو برگزار کردند.

سعید ملک پور جوان ۳۵ ساله ایرانی مقیم شهر ریچموند هیل در استان انتاریو پس از بازگشت به ایران در سال ۲۰۰۸ دستگیر و روانه زندان اوین شد. آقای ملک پور به طراحی و فعالیت روی یک تارنمای غیراخلاقی متهم و بنا به گزارش های رسیده از ایران براساس حکم دادگاه انقلاب، به اعدام محکوم شده است.

گروهی ار نمایندگان لیبرال پارلمان که در این گردهمایی اعتراضی شرکت کرده بودند از دولت محافظه کار فدرال کانادا خواستند تا برای نجات جان ملک پور ۳۵ ساله موضع جدی اتخاذ کند.

اروین کاتلر، برایان ویلفرت، دن مک تیگ و مارتا هال فیندلی، نمایندگان لیبرال پارلمان دولت فدرال دادخواستی تهیه کرده اند از اتاوا خواسته اند تا با میانجی گری در پرونده سعید ملک پور، از مقامات دولت ایران بخواهند در اجرای این حکم تجدیدنظر کنند. این دادخواست توسط دهها تن از نمایندگان و اعضای حوزه های انتخابیه آن ها امضا شده است.

اروین کاتلر، وزیر دادگستری پیشین کانادا در این مورد گفته است: «ما نمی توانیم واکنش منفعلانه داشته باشیم، اعدام ملک پور ممکن است قریب الوقوع باشد».

در شرایطی که همسر حمید ملک پور و فعالان حقوق بشر نسبت به احتمال اجرای قریب الوقوع حکم اعدام این جوان ایرانی مقیم کانادا ابراز نگرانی شدید کرده اند، لارنس کانن، وزیر امور خارجه دولت فدرال روز چهارشنبه ( ۲ فوریه ) با انتشار بیانیه ای خاطرنشان کرد «کانادا بارها تاکید کرده مراحل رسیدگی قضایی به پرونده سعید مک پور پرسش برانگیز بوده و در نتیجه صدور حکم اعدام برای وی غیرقابل پذیرش است».

وزیر امور خارجه کانادا بار دیگر صدور حکم اعدام برای این تبعه ایرانی مقیم انتاریو را به باد انتقاد شدید گرفت و ضمن ابراز نگرانی شدید در مورد احتمال اجرای این حکم، آن را «بی اعتنایی آشکار» ایران به حقوق شهروندان مقیم کانادا خواند.

برایان ویلفرت، نماینده حزب لیبرال در پارلمان کانادا در این مورد گفته است: «دولت ( استفان هارپر) در مورد حقوق بشر در ایران صحبت می کند، اما به وضعیت ملک پور توجهی نمی کند. اگر مقامات ایران تصور کنند که هیچ کس توجهی به این مسئله ندارد، بی مهابا هر کاری که دوست دارند، انجام می دهند.»

با وجود انتقادهایی که در مورد پرونده سعید ملک پور متوجه دولت محافظه کار کانادا می شود، وزارت امور خارجه تاکید کرده است حوزه مداخله اتاوا در پرونده این تبعه ایرانی بسیار محدود است، زیرا او هنوز شهروند کانادا نیست و ایران نیز تابعیت دوگانه را به رسمیت نمی شناسد.

در اقدام دیگری در حمایت از این جوان ایرانی دربند، گروهی متشکل از ۹۶۲ دانشجو و دانش آموخته دانشگاه های ایران و جهان، به ویژه دانشگاه صنعتی شریف با امضای یک نامه اعتراضی، خواستار توقف فوری حکم اعدام سعید ملک پور، فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی شریف شده اند.  

در بخشی از این دادخواست آمده است ما امضا کنندگان این نامه «ضمن محکومیت شدید رفتارهای غیرانسانی و غیرقانونی علیه سعید، همچون شکنجه، دوره های طولانی حبس در انفرادی و فشار برای اعتراف بی اساس تلویزیونی، اعلام می کنیم هرگونه اتهام اینترنتی علیه ایشان باید در دادگاه علنی و با رعایت ضوابط بدیهی قانونی، از جمله دسترسی به وکیل و جزئیات پرونده و با حضور هیات منصفه  و تحت کارشناسی متخصصان کامپیوتر که از دیدگاه جامعه علمی ایرانی مستقل و آگاه هستند، صورت پذیرد».      

قرار است در اعتراض به صدور حکم اعدام برای سعید ملک پور و حمید قاسمی شال، دو ایرانی مقیم کانادا، گردهمایی دیگری روز پنج شنبه ( ۱۰ فوریه ) در اتاوا، پایتخت کانادا برگزار شود.


کارشناسان: هزینه های دولت ایران افزایش می یابد

رحیم ممبینی، معاون بودجه معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری، در گفت و گو با خبرگزاری مهر، شتاب بخشیدن به رشد و توسعه اقتصادی را از موضوعات اساسی و کلیدی بودجه ۹۰ عنوان و تاکید کرد که «برای رشد و توسعه اقتصادی که مبنای آن توسعه زیر ساخت است از دو محل منابع عمومی و تسهیلات داخلی، خارجی و سرمایه گذاری باید منابع تامین شود، بنابراین به این بخش در بودجه ۹۰ توجه خاصی شده است.»

به گفته معاون بودجه معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری، «مصارف هزینه ای در بودجه ۹۰ کاهش یافته و بودجه سال آینده کاملا انقباضی در بخش مصارف هزینه ای است.»

در همین حال، نکته ای که همواره طی سال های گذشته یکی از موارد بحث انگیز بین کارشناسان بوده، نحوه تعیین قیمت نفت در بودجه است.

آگاهان بر این باورند، که قیمت نفت را نباید بالا در نظر گرفت تا اقتصاد کشور بیش از این متکی به در آمدهای نفتی نشود.

از این رو محمود جام ساز، اقتصاددان، در گفت و گو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در خصوص عواقب متكی بودن بودجه به درآمدهای نفتی با بيان اين‌كه درآمدهای نفتی، درآمد واقعی نيست، بلكه خام فروشی و فروش ثروت ملی است، گفت، «از آن‌جايی که دولت‌ها متولی اين درآمدها هستند، امر تخصيص منابع هيچ‌گاه از اصول علمی اقتصادی بازار محور تبعيت نکرده و منابع بيش تر در جهت اهداف دولت ها و تحکيم پايه‌های قدرت اقتصادی و سياسی آنان توزيع شده‌اند.»

به گفته این اقتصادان، «در صورتی كه در بودجه سال ۱۳۹۰ هر بشكه نفت با قيمت ۸۰ دلار تعيين شود، به طور قطع هزينه‌های دولت رو به افزايش خواهد گذاشت و برخلاف اهداف سياست‌های کلی نظام، دولت حجيم‌تر می‌شود.»

این اقتصادان، نتيجه اتکای ساليان متمادی بودجه به درآمدهای نفتی را مساوی با افزایش نرخ بیکاری، تورم و رکود در برخی از حوزه‌های صنعتی و اقتصادی کشور می داند.

اين اقتصاددان هشدار داد: «تا زمانی که وجوه حاصل از نفت به سمت توليد هدايت نشود، اقتصاد کشور قوام نخواهد گرفت.»

رییس جمهوری موقت تونس مردم را به شکیبایی دعوت می کند

رییس جمهوری موقت تونس کسانی را که خواهان اصلاحات هستند به شکیبایی فرا خوانده است و می گوید آنها باید وضع دشواری را که کشور با آن روبرو است بفهمند.
فوآد المبزع روز چهارشنبه در یک پیام تلویزیونی گفت تقاضاها مشروع است و او بزودی گفت و گو با مردم را در تمام بخش ها آغاز خواهد کرد.
مبزع این موضوع را پس از آن مطرح ساخت که سنای تونس لایحه ای را تصویب کرد که به او اجازه می دهد با صدور فرمان حکومت کند. این اقدام بخشی از کوشش برای برقراری نظم پس از برکناری زین العابدین بن علی رییس جمهوری است.
تونس پس از آن که بیکاری، گرانی و حکومت دیکتاتوری مردم را به خشم آورد و یک سلسله اعتراضات انبوه را موجب شد، در تلاش بوده است نظم را بر قرار کند.

الاهرام: حملات تازه حاميان مبارک در ميدان تحرير «اهانت به تمامی ملت» است

آتش اعتصابات کارگری که بر روی صنعت گردشگری، بافندگی، راه آهن و مؤسسات دولتی تأثير می گذارد روز چهارشنبه در سراسر مصر زبانه کشيد. اين در حالی است که اپوزيسيون آن کشور استراتژی متفاوتی را در کمپين خود برای برکناری حسنی مبارک، رييس جمهوری مصر، در پيش گرفت. آقای مبارک که مورد مخالفت اپوزيسيون است ۳۰ سال است مقام رياست جمهوری را در مصر بر عهده دارد.

بيش از ۶۰۰۰ کارگر ناراضی برای دومين روز پياپی به دليل دستمزد پايين و شرايط بد کار دست به تظاهرات زدند. اين کارگران در پنج شرکتی کار می کنند که در مالکيت مؤسسه دولتی کانال سؤئز قرار دارند که بخش عمده اقتصاد مصر را تشکيل میدهد. دو هزار کارگز بافنده در سوئز نيز تظاهرات کردند در حاليکه هزاران نفر که در اثر سقوط صنعت گردشگری در کشور آسيب ديده اند اعتراضات خود را در «لاکسور،» برپا کردند. همچنين هزاران زاغه نشين در بندر پورت سعيد که از فقدان مسکن ناراضی هستند مقر دولت را در کانال سوئز، به آتش کشيدند.

اعتراضات ضدمبارک در کوير خارگه در ۶۰۰ کيلومتری جنوب قاهره هنگاميکه تظاهرکنندگان چند پاسگاه پليس و ساختمان دولتی را به آتش می کشيدند، به مرگ چند نفر منجر شد.

تحولات اخير در مصر همزمان است با تغيير موضع شديد روزنامه مهم الاهرام که از مواضع دولت حمايت می کرده است. روز چهارشنبه در صفحه اول الاهرام که طی روزهای اخير اعتراضات را چندان قابل توجه نميدانست حملات تازه حاميان مبارک در ميدان تحرير «اهانت به تمامی ملت،» خوانده شده است.

نوروز در راه است و بخش فارسی صدای آمریکا سرگرم تهیه فهرستی است از مهمترین وقایع سال گذشته در زمینه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری و ورزشی. به ما بگویید به نظر شما مهمترین خبرهای سال گذشته چه بوده است.
نظرات خود را با ایمیل shoma@voanews.com با ما در میان بگذارید.
لطفاً در محل موضوع ایمیل بنویسید مهمترین خبرها تا دسترسی به نظرات شما آسانتر شود.

**********

پخش زنده برنامه های بخش فارسی صدای آمريکا از آيفون

**********

هنرمندان، ورزشکاران و شخصیتهای ایرانی به سئوالهای شما پاسخ می دهند. سئوالهای خود را از جيمی دلشاد (شهردار بورلی هيلز) با عنوان "سئوال هفتهبه ايميل آدرس: q10@voanews.com ارسال کنيد.

پاسخهای شاهين نجفی به پرسشها را از اينجا ببينيد.

**********

شبکه خبری فارسی صدای آمريکا آخرين خبرها و ويديوهای روز را روی تلفن موبايل، يا هر وسيله اينترنتی دستی ديگر، بطور رايگان عرضه می کند. لطفأ به آدرس سايت جديد موبايل صدای آمريکا توجه کنيد:

pnn.voa.mobi

DIT - پراکسی

Ultrareach - نرم افزار اولترا ريچ را از اينجا دانلود کنيد

UltraVOAPersian96

PSIPHON - نرم افزار

http://mardomdoost.com/

ماهواره های صدای آمريکا

Arabsat/Eurobird 8 (25.5 Deg East)

Downlink Frequency: 11,585 MHz

FEC: 3/4

Symbol Rate: 27.500 MSym/s

Polarization: V

VC/Service ID: 175

Eutelsat W3A (7 Deg East)

Downlink Frequency: 10,720.75 MHz

FEC: 1/2

Symbol Rate: 22.0 MSym/s

Polarization: H

VC/Service ID: 6

Asiasat - 3 (105.5 Deg E)

Downlink Frequency: 4,040 MHz

FEC: 1/2

Symbol Rate: 26.5 MSym/s

Polarization: H

VC/Service ID: 415

Telstar 12 (15 Deg W)

Downlink Frequency: 12,608 MHz

FEC: 2/3

Symbol Rate: 19.279 MSym/s

Polarization: H

VC/Service ID: 6

Nilesat (AB4) - (7 Deg W)

Downlink Frequency: 11,355 MHz

FEC: 3/4

Rate: 27.5 MSym/s

Polarization: V

VC/Service ID: 1004

 

در اين ايميل

خبرها
ايران
آمريکا
آمريکای لاتين
اروپا
خاورميانه
آسيا
آفريقا
مناطق ديگر
هنر و فرهنگ
حوادث و بلايا
اقتصادي
آموزش
محيط زيست
بهداشت
حقوق بشر
نيروی کار
سياست
مذهب
علم و فن آوری
مسايل اجتماعی
ورزش
زنان

فسخ آبونمان

اگرنمی خواهيد اين ايميل را دريافت کنيد فسخ آبونمان

کمک می خواهيد؟

اگر در مورد اين ايميل پرسشی داريد به ankbut@voanews.com اطلاع دهيد.

صفحه نخست سايت از نو طراحی شده است تا دسترسی به اخبار و اطلاعات، ويديو، و برنامه های صدای آمريکا را تسهيل کند.

فسخ آبونمان | خبرهای بيشتر