سلام ، چند روز پيش مي خواستم مطلبي رو تو سايت بالاترين بذارم ولي به خاطر اينكه عضويت آن بسته شده بود نتونستم اين كارو بكنم به فكر اين كار افتادم.
شما مي توانيد پيام هاي خود را مستقيما با استفاده از ايميل بر روي اين وبلاگ بگذاريد . روش كار خيلي ساده است ،پيام هاي خود را به اين آدرس alirezairf.social@blogger.com ميل كنيد.
فقط به مباني اخلاقي خود و ديگران احترام بگذاريد



۱۳۸۹ بهمن ۲۰, چهارشنبه

News from VOA in Persian

مهم ترين خبرها

روحانی ايرانی فيلترينگ اينترنت را غير اسلامی می داند

هاآرتض زيرعنوان "روحانی ايرانی می گويد فيلترينگ اينترنت غير اسلامی است" می نويسد يک روحانی ايرانی توسل شديد آن کشور به فيلترکردن سايت های اينترنتی را غير اسلامی توصيف کرده است، چرا که می تواند موجب مسدود ساختن سايت های علمی و اسلامی نيز بشود.

کلمه، وب سايت اپوزيسيون، روز سه شنبه نظر مهدی هادوی تهرانی را نقل کرد که می گويد فيلتر شدن واژه هائی نظير سکس مانع از دسترسی به سايت های مفيد علمی و اسلامی می شود.

تهرانی که جزو صدها روحانی حوزه علميمه شهر قم است اين نظر را هفته گذشته با رسانه ای نه چندان شناخته، موسوم به خبرگزاری قرآنی ايران، در ميان گذاشته بود. نظر وی برای مقامات حائزاهميتی خاص و مستلزم اقدامی جدی نيست.

مقامات در ايران دسترسی به اينترنت را پس ازگزينش مجدد و پرسش برانگيز محمود احمدی نژاد به مقام رياست جمهوری بشدت محدود ساختند.

رژيم ايران ، به گزارش يک وب سايت دولتی، هفته گذشته پخش برنامه های آموزشی برای پختن غذاهای خارجی را از کانال های تلويزيونی کشور ممنوع ساخت.

جام جم آنلاين روز شنبه اظهارات علی دارابی معاون تلويزيون دولتی ايران را نقل کرد که اين ممنوعيت را در جريان ديدار از يکی از ۳۰ کانال تلويزيونی دولتی مطرح ساخت

نگرانی های بین المللی از افزایش صدور و اجرای احکام اعدام در ایران

   
   

همزمان با افزایش بی سابقه روند صدور و اجرای احکام اعدام برای شهروندان ایرانی، نگرانی های فعالان حقوق بشر و سیاستمداران بازتاب گسترده ای در رسانه های کانادا داشته است.

بنا به آمار منتشر شده، مقامات جمهوری اسلامی ایران از ٢٠ دسامبر سال ٢٠١٠  تا ٣٠ ژانویه سال ٢٠١١( ٥٠ روز)،  بیش از ١١٨ نفر را اعدام کرده است و ایران به نسبت سرانه جمعیت کشور، بالاترین نرخ اعدام در سراسر جهان را دارا است.

ناوی پیلای، کمیسر عالی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد روز چهارشنبه ( ٢ فوریه ) گفت تلاش ها و درخواست های سال های گذشته این شورا برای توقف اجرای احکام اعدام در ایران بی ثمر بوده است.

کمیسر عالی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو گفت: «من بسیار ناخشنودم که ایران، به جای پاسخ مثبت به درخواست های ما، صدور و اجرای احکام اعدام را افزایش داده است.»

خانم پیلای ضمن ابراز نگرانی شدید از انتشار گزارش هایی مبنی بر افزایش صدور حکم اعدام برای زندانیان سیاسی، قاچاقچیان مواد مخدر و زندانیان نوجوان هشدار داد «ابراز نارضایتی و مخالفت جرم قلمداد نمی شود و بازداشت افراد به دلیل ارتباط با گروه های مخالف، مطلقاً غیرقابل پذیرش است، چه رسد به این که این افراد به دلیل عقاید و یا وابستگی های سیاسی شان اعدام شوند».

روزنامه کانادایی ونکوورسان در مقاله ای در همین مورد به اجرای ٦٧ مورد اعدام طی سال جاری میلادی در ایران اشاره می کند و با افزایش تعداد اجرای این احکام، ایران پس از چین به دومین کشوری بدل شده است که بیشترین آمار اعدام در جهان را داراست.

ونکوور سان به نقل از دیپلمات های غربی می نویسد اظهارات اخیر خانم پیلای که معمولاً در انتقاد از کشورهایی همچون ایران، چین و سودان احتیاط به خرج می دهد و دیپلماسی «آرام» را پیش می گیرد، از نگرانی های شدید در مورد افزایش اعدام ها در ایران حکایت می کند.

اخبار مربوط به افزایش اجرای احکام اعدام در ایران در شرایطی در رسانه های کانادا انعکاس یافته است که دولتمردان اتاوا از صدور حکم اعدام برای سعید ملک پور، جوان ایرانی مقیم کانادا به شدت انتقاد کرده اند.

سعید ملک پور جوان ٣٥ ساله ایرانی مقیم شهر ریچموند هیل در استان انتاریو پس از بازگشت به ایران در سال ٢٠٠٨ دستگیر و روانه زندان اوین شد. آقای ملک پور به طراحی وبسایتی متهم شده است که مورد استفاده غیراخلاقی قرار گرفته و گفته می شود در ایران به اعدام محکوم شده است.

در شرایطی که همسر حمید ملک پور و فعالان حقوق بشر به احتمال اجرای قریب الوقوع حکم اعدام این جوان ایرانی مقیم کانادا ابراز نگرانی شدید کرده اند، لارنس کانن، وزیر امور خارجه دولت فدرال روز چهارشنبه ( ٢ فوریه ) با انتشار بیانیه ای خاطرنشان کرد «کانادا بارها تاکید کرده که مراحل رسیدگی قضایی به پرونده سعید مک پور پرسش برانگیز بوده و در نتیجه صدور حکم اعدام برای وی غیرقابل پذیرش است».

وزیر امور خارجه کانادا بار دیگر صدور حکم اعدام برای این تبعه ایرانی مقیم انتاریو را به باد انتقاد شدید گرفت و ضمن ابراز نگرانی شدید در مورد احتمال اجرای این حکم، آن را «بی اعتنایی آشکار» ایران به حقوق شهروندان مقیم کانادا خواند.

ایرنا، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران هفته گذشته از عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران نقل کرد که احکام اعدام دو طراح تارنماهای غیراخلاقی برای تایید به دیوان عالی ارسال شده است.

با وجودی که دادستان تهران اسامی این محکومان به اعدام را اعلام نکرد، اما رسانه ها نام سعید ملک پور را به عنوان یکی از این افراد ذکر کرده اند.

در بیانیه آقای کانن آمده است ملک پور تحت شکنجه جسمی و روحی بسیار شدیدی قرار گرفته تا به دروغ به اتهامات جرائم اینترنتی اعتراف کند.

بنا به گزارش های رسیده، سعید ملک پور پس از گذراندن ٤٤٤ روز بازداشت در زندان انفرادی، در نامه ای به رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی اعلام کرد اعترافاتی که از وی گرفته شده، تحت شکنجه غیرقابل تصور، تهدید به تجاوز جنسی، بازجویی های طولانی و فشارهای جسمی و روحی شدید بوده که به عفونت اعضا، شکستن دندان و دررفتگی فک وی منتهی شد.    

از سویی دیگر، جبهه متحد دانشجویی در کانادا و دفتر برون مرزی کمیته دفاع از زندانیان سیاسی با حمایت مرکز بین المللی حقوق بشر، با انتشار اطلاعیه ای از ایرانیان مقیم کانادا خواسته اند تا برای اعتراض به «صدور و اجرای ناعادلانه احکام اعدام در جمهوری اسلامی»، برای روز پنج شنبه ( ١٠ فوریه ) در اتاوا، پایتخت کانادا گردهمایی برگزار کنند و خواستار اقدام عملی دولت کانادا در قبال این موضوع شوند.  

محاکمه کوهنوردان آمریکایی در ایران ادامه پیدا می کند

 

سخنگوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران می گوید محاکمه سه کوهنورد آمریکایی که به جاسوسی متهم هستند ادامه خواهد یافت.
رسانه های ایران بنقل از غلامحسین محسنی اژه ای می گویند تعداد جلسات محاکمه به تصمیم قاضی بستگی خواهد داشت. او روز چهارشنبه همچنین به خبرنگاران گفت دادگاه در این باره که آیا وثیقه سارا شورد، یکی از سه کوهنورد ضبط شود یا نه، تصمیم خواهد گرفت.
شورد در سپتامبر گذشته با یک وثیقه ۵۰۰ هزار دلاری آزاد شد. او در آغاز جلسات دادگاه در روز یکشنبه، غیابا خود را بی گناه اعلام کرد.
دو کوهنورد دیگر، شین بوئر و جاش فتال، که ۱۸ ماه است در بازداشت بسر می برند، نیز گفتند بی گناه هستند.
نیروهای امنیتی ایران سه نفر را در ژوئیه ۲۰۰۹ به اتهام عبور غیر قانونی از مرز با عراق دستگیر کردند. آنها می گویند اگر هم از مرز بدون علامت گذشتند، تصادفی بود.

انتقاد دادستان کل ایران از برگزاری تجمع اوپوزیسییون

دادستان کل جمهوری اسلامی ایران از طرح رهبران اوپوزیسیون برای برگزاری تجمعی به حمایت از قیام های جاری در کشورهای عربی انتقاد کرده است و آنرا حرکتی سیاسی با هدف تفرقه افکنی در میان مردم می نامد.
میر حسین موسوی و مهدی کروبی جهت نشان دادن همبستگی با قیام های ضد دولتی در مصر و تونس، برای برگزاری تجمعی در روز دوشنبه درخواست مجوز کرده اند.
غلامسحین محسنی اژه ای، که سخنگوی قوه قضاییه نیز هست، روز چهارشنبه گفت کسانی که می خواهند از قیام ها پشتیبانی کنند باید این کار را در تجمعاتی که روز جمعه بمناسبت سالگرد انقلاب اسلامی برپا می شود انجام دهند.
محسنی اژه ای گفت افرادی که سعی دارند تجمعاتی در تاریخ دیگری ترتیب دهند خود را از مردم دور می سازند و با هدف دستاورد های سیاسی ایجاد تفرقه می کنند.
موسوی و کروبی پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری درپی انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۲۰۰۹، که به گفته آنها با تقلب همراه بود، اعتراضات عمده ای سازمان دادند. اعتراضات تا زمانی که نیروهای امنیتی آنها را با خشونت سرکوب کردند، چند ماه ادامه یافت.
کروبی روز سه شنبه در مصاحبه ای با نیویورک تایمز گفت او پیش بینی می کند اگر دولت مجوزی برای تجمع هفته آینده صادر کند، تظاهرات عظیمی که پویایی جنبش سبز را نشان خواهد داد، برپا خواهد شد.
آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی نیز از قیام های اعراب حمایت کرده است و آنها را علامتی از بیداری اسلامی در منطقه می نامد.
کروبی می گوید خودداری دولت از صدور مجوز برای تجمع پیشنهادی او جهت حمایت از همین قیام ها نشان خواهد داد که موضع دولت «جعلی» است.

عمر سلیمان: رشد اقتصادی مصر کاهش می یابد

معاون رییس جمهوری مصر می گوید ناآرامی های سیاسی کشور رشد اقتصادی سال جاری را به شدت کاهش خواهد داد. عمر سلیمان که می کوشد معترضان را از ادامه تظاهرات بازدارد ، روز چهارشنبه گفت رشد اقتصادی سال جاری از ۴/۳ درصد فراتر نخواهد رفت. دولت مصر در ماه دسامبر رشد ۶ درصدی را پیش بینی کرده بود.

تحلیل گران بانک بین المللی مریل لینچ آمریکا معتقدند که رشد اقتصادی سالانه مصر ممکن است حتی به یک یا دو درصد هو سقوط کند. در حالی که این رقم سال پیش ۵ درصد بود. هزاران کارگر در برخی صنایع عمده در این هفته دست از کار کشیدند یا به اعتراض ها پیوستند.

سلیمان به منابع خبری گفته دولت سرنگون نخواهد شد زیرا چنین اتفاقی کشور دچار هرج و مرج می کند. وی افزود مذاکرات بین مقام های دولت و گروه های مخالف نخستین راه برای برقراری ثبات است. دولت گزارش داده که در نخستین هفته آغاز اعتراض ها حدود یک میلیون گردشگر مصر را ترک کرده اند. ارتباط کشتیرانی مهم آسیا- اروپا از طریق کانال سوئز هنوز برقرار است، اما ۶ هزار کارگر در این منطقه دست به اعتصاب نشسته زده اند.

شرکت های بین المللی با توقف فعالیت در مصر، کارگران را اخراج کرده اند. شرکت نفت نروژی استات اویل اعلام کرده عملیات حفاری در مصر متوقف کرده است. این در حالی است که بازار سهام هم قرار نیست تا روز یکشنبه بازگشایی شود و قیمت مواد غذایی از جمله گوشت تا چهار برابر افزایش یافته و قفسه های مواد غذایی در اغلب فروشگاه ها خالی شده است. 

تعیین اختیار رییس جمهوری موقت در تونس

مجلس سنای تونس با تصویب لایحه ای به رییس جمهوری موقت اجازه می دهد با صدور فرمان حکومت کند. پیش از این مجلس نمایندگان این لایحه را تصویب کرده بود. لایحه جدید بخشی از کوشش برای اعاده نظم در پی برکناری زین العابدین بن علی در ماه ژانویه است.

خبرگزاری فرانسه به نقل از محمد الغنوشی نخست وزیر موقت گزارش داده که دولت از سوی مردم که خواستار بهبود شرایط اقتصادی، تحت فشار است. تونس پس از آن که خشم ناشی از بیکاری، بالا بودن قیمت مواد غذایی و حکومت خودکامه به ناآرامی های گسترده منجر شد، درصدد اعاده نظم است. دولت ائتلافی تشکیل شده پس از خروج بن علی، می گوید هواداران مقام های پیشین می کوشند با گسترش هرج و مرج بار دیگر قدرت را به دست گیرند.

یادداشتی برای بازدید کنندگان سایت صدای آمریکا

روی سخن این یادداشت با بازدید کنندگانی است که با مهر گه گاه در بخش اظهار نظرهای برخی از گزارش ها و مقالات ما کلامی می نویسند و از روی علاقه، خشم، بی اعتنائی، منطق و تعصب نظر خود را به اطلاع دیگر بازدید کنندگان از وبسایت صدای آمریکا در میان می گذارند. نمی دانیم از چه رو است که برخی از نظر دهند گان به در خواست ما که در پائین صفحه به این شرح آمده است توجه نمیکنند و بسیاری را از نظرهای خود که گاه بسیار گرانبها است محروم می کنند. این است آنچه که در پائین بخش نظرها نوشته شده است.

«با ارسال نظرتان شما قبول می کنید که نظرات ارسالی پیش از انتشار در سایت بخش فارسی صدای آمریکا از زیر نظر سردبیران بگذرد. صدای آمریکا مجاز است تا نظرات شما را بهر شکلی که صلاح بداند با حذف بخشی که کلمات نامناسب در آن بکار رفته است منتشر کند. چون خط لاتین مشترکی برای زبان فارسی وجود ندارد از فرستادن نظر به خط لاتین خود داری کنید و دکمه ارسال را فقط یکبار فشار دهید».

مشکلی که با آن روبرو هستیم استفاده از خط لاتین است و نبودن معیار مشترکی برای استفاده از آن برای فارسی نویسی. بعنوان مثال حرف «شین» را گاه به این sch صورت، گاه به صورت ch و زمانی نیز به صورت sh می نویسند. این را می دانیم که احتمالا همه از بهره برداری از الفبای فارسی در کامپیوتر خود خبر ندارند و یا روش بکار بردن آن را نمی دانند. بهر حال در کامپیوترهای جدید و از زمان ببازار آمدن ویندوز ۲۰۰۰ و کامپیوتر اپل زبان های مختلف و از جمله فارسی در آنها برنامه ریزی شده و قابل استفاده است. با همه این احوال لینک زیر را در اینجا می گذاریم تا آنانی که مایلند از آن استفاده کنند.

 http://www.lexilogos.com/keyboard/persian.htm

فشار دادن دکمه ارسال هم مقوله دیگری است. بعضی از بازدید کنندگان پس از نوشتن نظر خود دکمه یا جعبه «بفرستید» را چندین بار فشار می دهند و ظاهراً علت آن اینست که نوشته خود را بلافاصله در بخش مورد نظرشان نمی بینند. تا کنون ما شاهد انعکاس نظری تا بیش از ۲۰ بار پی در پی بوده ایم. لطفاً بیاد داشته باشید که همه نظر ها قبل از انتشار مطالعه می شوند و در صورت لزوم اصلاح شده و پس از آن منتشر میشوند و یا در برخی از موارد نادر حذف میشوند چون کلمات بکار رفته نه در شان نویسنده آن است و نه در خور انتشار و بیحرمتی به دیگران. از توجه شما سپاسگزاریم و امیدواریم که این درخواست کوچک ما را قبول و رعایت کنید.

تحلیلگران درباره حال و آینده مصر چه می گویند؟ (بخش نخست)

هنوز جهان از بهت فرو پاشی حکومت زین العابدین بن علی رئیس جمهوری تونس به خود نیامده بود که شاهد رویدادهای مشابهی در مصر، اردن، الجزایر و یمن شد. اما در مصر بود که پس لرزه انفجار تونس ادامه یافت و خود به زلزله ای دیگر بدل شد.

در اواخر سال ۲۰۱۰ تونس با سلسله نا آرامی هایی در سراسر کشور روبرو شد که بر روی هم «انقلاب یاس» نام گرفت. ریشه این نا آرامی ها و شورش ها در وضعیت دشوار اقتصادی قرار داشت. بیکاری وسیع، فساد گسترده دولتی، شرایط وحشتناک زندگی، که با سرکوب هرگونه آزادی بیان همراه بود در کشور وضعیتی بحرانی ایجاد کرده بود که با خودسوزی جوانی به دلیل فقر به اعتراضی ضد حکومتی در سطح جامعه تبدیل شد و گسترش آن سرانجام به انحلال کابینه بن علی و خروج او از کشور و پیروزی معترضان انجامید.

با انقلاب تونس نوعی بی ثباتی در منطقه ایجاد شد. منطقه ای که تا چند روز پیش تر تصور می رفت که تحت سلطه رژیم های دیکتاتوری آن از ثباتی کامل برخوردارست، به ناگهان با باد رویدادهای تونس به لرزه افتاد و به ویژه کشورهای الجزیره، یمن، مصر و اردن را تکان داد. 

در مصر، جوانان مصری با الهام از آنچه در تونس روی داد، تحرک یافتند و پیشنهاد کردند که از فرصت «روز ملی پلیس» که در مصر در ۲۵ ماه ژانویه برگزار می شود، استفاده کنند و در اعتراض به فساد به تظاهراتی گسترده دست بزنند. با این حال دلایل عمده این اقدام را باید در شیوه اداره کشور و وضعیت مردم جست و جو کرد. رژیم مصر اساسا به صورت دیکتاتوری اداره می شد. «وضعیت اضطراری» که از سال ۱۹۶۷ به دلیل جنگ شش روزه اعراب و اسراییل در مصر اعلام شد تنها به مدت هجده ماه در سال ۱۹۸۰ برداشته شد و پس از ترور انور سادات، رئیس جمهوری پیشین مصر از سال ۱۹۸۱ بار دیگر برقرار شد و تا امروز ادامه یافته است. در دوران وضعیت اضطراری نیروهای پلیس گسسترش می یابد، حقوق و قوانین اساسی به حالت تعلیق در می آید و سانسور مجاز و مشروع می گردد. فعالیت سازمان ها و احزاب سیاسی و تجمع های خیابانی ممنوع می شود و هرگونه معامله و امر مالی و اقتصادی باید تحت نظر دولت انجام شود و در نهایت زمینه برای دیکتاتوری هموار می شود.

در مصر وضعیت اضطراری هیچگاه برداشته نشد. علاوه بر خشونت و شدت عمل پلیس مصر و فقر و فساد گسترده، دیکتاتوری طولانی مبارک نیز از دلایل عمده نارضایتی مردم بود. منابع حقوق بشری مصر، تعداد زندانیان سیاسی در مصر را حدود ۳۰ هزار نفر اعلام کرده اند  که ۱۷ هزار تن از آنان از اعضای  اخوان المسلمین بودند. در سپتامبر سال ۲۰۰۵ پس از انجام انتخاباتی که به نوشته الاهرام نتیجه آن اجتناب ناپذیر بود و با تصویب متمم اصل ۷۶ قانون اساسی مصر از طریق رفراندوم، که به گفته رهبر جنبش «کفایت»، جامه ای بود که بر قامت مبارک و سپس پسر او دوخته شده بود، مسئله انتخابات مصر به یکی از مسائل محوری مخالفان تبدیل شد.

حتی آمریکا هم که در راه ایجاد دموکراسی برای خاورمیانه بزرگ پیش می رفت، ناخرسندی خود را از وضعیت مصر نشان داده بود. یک ماه پیش از انتخابات سال ۲۰۰۵ کاندالیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا در سخنانی که در دانشگاه آمریکایی قاهره ایراد کرد خواستار برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه با مشارکت همه نیروهای مخالف و برخورداری آنان از امکان دسترسی به رسانه ها گردید. او با اشاره به این که آمریکا از خواست های دموکراتیک همه مردم جهان حمایت می کند گفت «فکر می کنم دوستان مصری ما این را درک می کنند و این مسئولیت را جدی می گیرند. چشم مردم جهان به این انتخابات دوخته شده، زیرا مصر برای منطقه، منطقه ای که به سرعت رو به تغییر می رود، کشور مهمی است.» پیش از این سخنرانی، خانم رایس در گفت و گو با مبارک برای او روشن کرده بود که مصر باید به سوی دموکراسی پیش برود که مسیر آن از انتخابات سپتامبر آغاز می شود.

 جنبش تازه پای «کفایت» پیش از انتخابات سال ۲۰۰۵ برای اولین بار توانسته بود تظاهرات ضد مبارک برگزار کند و به نوشته الاهرام «تابوی مبارک» را بشکند. این جنبش توانست به ویژه در شهرهای دیگر مصر چند راه پیمایی و تجمع به راه اندازد که با سرکوب شدید پلیس روبرو شد. با این حال جنبش «کفایت» با شعار «نه ریاست جمهوری مادام العمر، نه حکومت سلسله ای» به ویژه در میان جوانان مصری گسترش یافت که در غیاب برخورداری از حقوق و امکانات شهروندی برای گرد هم آیی، از طریق رسانه های اجتماعی با یکدیگر مرتبط می شدند.

این ها، همه جامعه مصر را به دیگ بخاری  بدل کرده بود که انرژی متراکم و گدازان آن منتظر ضربه ای برای انفجار بود. انقلاب در تونس، این انرژی متراکم را منفجر کرد و به خیابان ها کشاند. تظاهرات مسالمت آمیز مردم با سرکوب شدید پلیس و نیروهای امنیتی و لباس شخصی ها روبرو شد. اما با مقاومت مردم در شهرهای مختلف مصر گسترش یافت تا در قاهره متمرکز شد و به اوج خود رسید.

حکومت مصر برای جلوگیری از تماس های مردم برای سازمان دهی و تجمع از طریق توییتر و فیس بوک، دست یابی به این دو رسانه اجتماعی و سپس به کل اینترنت را مسدود و حکومت نظامی و منع آمد و شد اعلام کرد. مردم بی توجه به این مقررات خیابان ها را ترک نکردند. فراخوانی برای «راه پیمایی یک میلیونی» و تجمع در میدان آزادی قاهره دادند. شعارها رفتن مبارک و پایان حکومت او بود. مبارک وعده کناره گیری از قدرت و تدارک برگزاری انتخاباتی سالم و آزاد در ماه سپتامبر داد. ارتش در این میان برخلاف پلیس جانب مردم را گرفته بود. مردم همچنان در خیابان ماندند و خواستار رفتن فوری مبارک شدند. نیروهای هوادار حکومت با اسب و شتر و چماق و سنگ به مردم یورش بردند و درگیری ها خشن و خونین شد. در این میان آمریکا از مهم ترین متحد خود در منطقه خواست که به دیکتاتوری پایان دهد و به خواست مردم گوش دهد. وزیر خارجه آمریکا نیز هشدار داد که حکومت از اعمال خشونت با تجمع کنندگان خودداری کند.

نظر تحلیل گران آمریکایی

مصر مهم ترین کشور جهان عرب، مهم ترین کشور متحد آمریکا در جهان عرب و خاورمیانه و تنها کشور خاورمیانه است که معاهده صلح با اسراییل را امضا کرده است. تحولات مصر، نه تنها برای آینده مردم مصر، که از نظر موازنه ها  و محاسبه های سیاسی برای منطقه و جهان نیز اهمیت بسیار دارد. با وجود استقبال غربی ها و به ویژه آمریکا از رویدادهای مصر، حضور گروه «اخوان المسلمین» در میان معترضان یکی از دلایل نگرانی آن هاست. به طوری که مسئله مصر به نوعی معضل و دوراهی در برابر کشورهای غربی و به ویژه آمریکا تبدیل شده است.

جیمز روبین، معاون پیشین وزارت خارجه آمریکا در گفت و گویی تلویزیونی با تلویزیون بلومبرگ در روز ۳۱ ماه ژانویه از دو ترس وزارت خارجه آمریکا درباره مصر سخن گفت. به گفته او، وزارت خارجه آمریکا بر سر دو راهی قرار دارد یا  به گفته او «دو بیم دارد». یک سو مهم ترین متحد آمریکا ایستاده است که حمایت از او بر آمریکا شرط است و در سوی دیگر آینده مصر و رابطه این کشور با آمریکاست و این که اگر آمریکا در حمایت از جنبش مردم تعلل ورزد و اعتراض های مسالمت آمیز به خشونت کشیده شود، خطر رادیکالیزه شدن کشور و افتادن آن به دامن گروه های افراطی و به ویژه اسلام گرایان افراطی در کمین مصر باشد و احساسات خصمانه ضد آمریکایی بالا بگیرد. امری که نظیرش در انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران روی داد و به گفته منتقدانِ جیمی کارتر، «وقتی تهران در آتش می سوخت او وقت می گذراند.» (استیون پروترو، تحلیل گر سی ان ان). به نوشته او «کارتر، رسیدن انقلاب را نمی دید و وقتی که آن را دید با بی عملی اش آتش احساسات ضد آمریکایی را شعله ورتر کرد. با رفتن شاه دیگر کاری برای کارتر نمانده بود جز آن که گروگان هایش را بازگرداند.»

این روزها بسیاری از ناظران، رویدادهای مصر را با آنچه در ایران ۱۳۵۷ گذشت مقایسه می کنند و شباهت هایی ناگزیر در آن می یابند یا می بینند. امری که سبب نگرانی و حتی وحشت سیاست مداران از تداوم نا آرامی های اعتراضی مصر می شود. آنان وجود و حضور اخوان المسلمین را در جناح مخالف حکومت به ویژه با جریان اسلامی در ایران و رهبر آن آیت الله خمینی مقایسه می کنند و نگران هستند که آینده ای چون ایران برای مصر به بار آید و ثبات سیاسی منطقه و حتی جهان را برهم زند. از آن سو نیز تحلیل گرانی هستند که این دو رویداد را به کلی متفاوت می دانند و دلایل مختلفی برای آن ارائه می دهند. استیون پروترو، عمده ترین این تفاوت ها را در تفاوت میان نگرش تشیع و تسنن به سیاست و رهبری (امامت)، تفاوت میان البرادعی و خمینی، تفاوت میان نوار ضبط صوت و شبکه اینترنت و تفاوت میان واکنش کارتر و اوباما تشخیص می دهد.

باراک اوباما با درس گرفتن از تاریخ و با استفاده از نظر مشاوران، به جای وقت گذرانی، آشکارا وارد صحنه شد و حمایت خود را از معترضان و مخالفت خود را با ادامه حکومت حسنی مبارک که تدارک انتقال آن را  به پسرش فراهم کرده بود، اعلام کرد.

مایکل روبین، پژوهشگر موسسه امریکن اینترپرایز که در سال ۲۰۰۶ برای شرکت در کنوانسیون حزب دموکراتیک ملی (حزب حاکم) به قاهره رفته بود در مقاله ای از فقر شدید مردم و فاصله زیاد میان فقیران و پابرهنه ها و زاغه نشین ها در کنار ثروتمندانی که همه از نزدیکان رئیس جمهوری بودند  یاد می کند. به نوشته او اگرچه فاصله ثروتمندان و فقیران در کشورهای خاورمیانه امری عادی است، اما تراکم جمعیت در مصر که تقریبا همه جمعیت هشتاد میلیونی آن در دره تنگ نیل سکنی داشتند این وضعیت را چشمگیر تر می کرد و ثروتمندان نمی توانستند خود را از چشم ها پنهان کنند. زباله گردهایی که غذای خود را در تل زباله ها می جستند از همان جا می توانستند باندهای فرودگاه های اختصاصی ساکنان قصرهای اشرافی دوستان رئیس جمهور را نظاره کنند. مرسدس های مجلل آخرین مدل ناچار بودند از کنار فاضل آب های روباز و مردمی که در گورستان ها زندگی می کردند عبور کنند. به نوشته او پس از آن که به رغم مخالفت ژنرال ها، مبارک پسرش را به جانشینی اش گماشت نه فقط مردم مصر بلکه ارتش نیز از رفتن او غمگین نخواهد شد. او می نویسد: «مبارک نه تنها به مداوای اقتصاد بیمار مصر برنیامد، بلکه حتی به حرف کسی گوش نمی داد». او می نویسد اختناق چنان حکم فرما بود که وقتی نمایندگان مجلس مصر خواستند در آن جلسه شکایات شان را درباره نرخ بالای بیکاری، نداشتن مسکن، و فقدان زیربناهای اصلی و عمده  به گوش برسانند مقام های بالای مصری میکروفن شان را قطع می کردند.

مایکل روبین همچنین معتقد است که مبارک حتی متحد خوبی برای آمریکا نیز نبوده است. به نوشته او مصر در سازمان ملل بسیار کمتر از برمه و کوبا، سومالی و ویتنام و زیمبابوه در کنار آمریکا رای داده است. او به مقاومت مبارک در قبال آزادسازی کویت و عدم حمایت مصر از حکومت عراق پس از سال ۲۰۰۳ اشاره می کند. او همچنین میدان را برای پیروزی اسلام گرا ها و اخوان المسلمین هم مناسب نمی بیند و معتقد است که مردم مصر همچنان خشونت های آنان  را در دهه ۹۰ به یاد دارند. هرچند که به هرحال آینده را چندان مطمئن نمی یابد. او بدترین آینده برای مصر را افتادن قدرت به دست اخوان المسلمین می داند که به نظر او جلوی دموکراسی را سد خواهد کرد. وی معتقد است که برای اجتناب از به وجود آمدن ایرانی دیگر، آمریکا باید یک قدم جلوتر از اخوان المسلمین حرکت کند. یعنی انتخابات ماه سپتامبر را تضمین کند و تنها به گروه های مسالمت جو و موافق قانون اساسی مشروعیت بخشد.

رامی خوری، سردبیر دیلی استار و مدیر موسسه سیاست گذاری و امور بین الملل در دانشگاه آمریکایی بیروت، در مقاله ای با عنوان «حماسه آزادی اعراب» به رویدادهای مصر با نگاهی دیگر می نگرد.

او در این مقاله از رسانه های آمریکایی انتقاد می کند که مرکز توجه خود را به امور فرعی دوخته و از مسئله اصلی غفلت می کنند. به نظر او این که نقش فیس بوک در این رویداد چه بوده و یا اگر اخوان المسلمین نقشی در آینده مصر برعهده گیرد چه خواهد شد، حکایت از کوته فکری دارد. او جهان عرب را به عروسی تشبیه می کند که در روز عروسی از هماهنگی کیف و کفشش بگویند حال آن که مسئله اصلی زیبایی و شادی خود اوست. خوری در این مقاله سقوط حاکمان تونس و مصر را که به نظر وی به زودی به کشورهای دیگر منطقه هم منتقل خواهد شد، بر زمینه ای تاریخی بررسی می کند و آن را ادامه و در واقع سومین مرحله از باز شدن کلاف نظم دوران پس از استعمار می داند که در سال های دهه های بیست و سی قرن بیستم توسط انگلیس و فرانسه بر جهان عرب تحمیل شد و در دهه هفتاد با کمک آمریکا و شوروی، حدود نیم قرن ادامه یافت: در دهه بیست و سی، با تأسیس دولت های مدرن عربی به دست نیروهای در حال عقب نشینی استعماری اروپا، دولت هایی که بیشتر آنها به نوشته وی لنگ زنان وارد قرن بیست و یکم شده اند و در دهه هفتاد، وقتی این کشورها به مجموعه ای از دولت های پلیسی و امنیتی تبدیل شدند که با شهروندان خود چون بردگانی عاری از هرگونه حق بشری رفتار می کردند و پشت شان در حفظ نظم عربیِ ازهم گسیخته و پریشان شان به حمایت دو دولت خارجی امریکا و شوروی گرم بود.

به نوشته خوری، اکنون سومین و مهم ترین تحول جهان عرب در حال وقوع است. او این تحول را رویدادی خود انگیخته و برانگیخته از دل میلیون ها مردم عادی عرب می داند که سرانجام می خواهند از انسانیت خود دفاع کنند، حقوق خود را مطالبه کنند و در تعیین سرنوشت و وضعیت کشور خود مشارکت داشته باشند. خوری می نویسد که جهانیان اکنون شاهد لحظه حماسی و تاریخی زایش مفاهیمی هستند که برای مدت های بسیار طولانی از مردم عرب دریغ شده بود. مفاهیمی چون حق تعیین و اداره سرنوشت خود، حفظ ارزش های ملی، شکل دادن به نظام مدیریتی کشور، رابطه مسئولانه با یکدیگر و با جهان به عنوان انسان هایی آزاد  و برخوردار از حقوقی سلب ناپذیر.  

تحلیلگران درباره حال و آینده مصر چه می گویند؟ (بخش دوم - مصاحبه با عباس میلانی)

تحلیل گران ایرانی

اما چه شد که مردم مصر به خیابان ها ریختند و در حالی که تنها یک هفته پیش تر وزیر خارجه آمریکا مصر را حکومتی با ثبات و حسنی مبارک را دوست و متحد آمریکا اعلام کرده بود؟ چه شد که همه معادله ها و محاسبه ها به هم ریخت و کار به درخواست رفتن مبارک کشید؟ انگیزه ها و خواست های مردم مصر از این اقدام چیست؟ آینده مصر به کدام سو می رود؟ به سوی دموکراسی و گسترش جامعه مدنی و حقوق بشر و زنان  گام بر می دارد یا راه خشونت و افراط گرایی وسرکوب اسلامی را، از نوع آنچه در طالبان یا در ایران می بینیم، می پیماید؟ با تغییر سرنوشت مصر، سرنوشت خاورمیانه به چه سویی می رود؟ سرنوشت دیگر حکومت های خاورمیانه ای چه خواهد بود؟ سوریه و عربستان، دو دیکتاتوری با دو نظام حکومتی متفاوت چه سرنوشتی خواهند داشت و اسراییل در این میان چه خواهد کرد؟

در نظر خواهی از چند پژوهشگر و تحلیل گر برجسته مسائل ایران و جهان این سؤال ها را با ایشان در میان گذاشتم. برخی از آنان پاسخ ها را به صورت مقاله نوشتند (ایرج گرگین). برخی به سوال ها در گفت و گویی تلفنی پاسخ دادند (عباس میلانی) و برخی نیز پاسخ پرسش ها را کتبی نوشتند (ابوالحسن بنی صدر). این پاسخ هارا به ترتیبی که به دست ما رسیده اند در زیر می خوانید.

علت ها و انگیزه ها

دکتر عباس میلانی، پژوهشگر و مدیر برنامه مطالعات ایرانی در دانشگاه استانفورد و استاد دانشکده علوم سیاسی و سرپرست پروژه دموکراسی در ایران در موسسه هوور در گفت و گویی تلفنی با وب سایت فارسی صدای آمریکا درباره این که چگونه به ناگهان مردم آرام مصر به معترضانی تبدیل شدند که برای درخواست هایشان به خیابان ها ریختند و طالب برکناری و رفتن مبارک شدند می گوید:

عباس میلانی: «این که یک انقلاب چطور آغاز می شود، قابل پیش بینی نیست. همیشه مثل یک جرقه است که در یک آتشفشان  پنهان در می گیرد. آتشفشانی که ملتهب است و در آستانه انفجار است و هرچیزی ممکن است زلزله این آتشفشان را آغاز بکند. (علت) این را که جرقه چگونه پیدا می شود نمی دانیم. اما چیزی که می دانیم آن است که در همه این کشورها چند عامل مشترک وجود دارد. استبداد و سرکوب، وضع دشوار اقتصادی، وجود طبقه یا قشر روشنفکری که برای دموکراسی فشار می آورد، اتکای رژیم به ترس مردم و یا کمک خارجی و یا هردو. سکوت مردم علامت آرامش نیست بلکه ناشی از سرکوب است. اما کافی است که این ترس بریزد. همچنان که رمز ماندن آقای خامنه ای در همین شدت ارعاب و حکومت وحشت است. او می داند که وقتی ترس مردم ریخت دیگر نمی شود آن را مهار کرد.

از همان آغاز بروز نا آرامی ها جریان رویدادها به شکلی بود که سبب شد بسیاری از ناظران شباهت هایی میان انقلاب ایران و وضعیت امروز مصر و یا جنبش سبز و انقلاب مصر ببینند...

عباس میلانی: «در قرن اخیر در خاورمیانه سه کشوری که همواره تعیین کننده جریان های حاکم بوده اند ایران، مصر و ترکیه بوده اند. مثلثی سیاسی – فکری که جریان های سیاسی و فکری منطقه را تعیین کرده. اگر بشود امیدوار بود که در مصر جریان دموکراسی برقرار بشود، با توجه به روش دموکراتیک ترکیه که حاکمان آن با وجود متدین بودن دین را به حکومت منتقل نمی کنند و با توجه به سنت سکولار آن اگر دو پایه از این سه ضلعی دموکرات باشند آن وقت رویدادهای مصر حتما بر وضعیت ایران تاثیرگذار خواهد بود.

جریان تونس حتما از جنبش سبز تاثیر گرفته است. روش های سازمان دهی مردم، استفاده از تکنولوژی جدید و تظاهرات مسالمت آمیز... و البته با پیروزی این جنبش ها در تونس و مصر می شود گفت که این پیروزی ها تاثیر متقابلی بر ایران و کشورهای دیگر منطقه خواهند گذاشت و یک حالت علت و معلولی دارند که بعد جای علت و معلول عوض می شود و بالاخره کل منطقه را به حرکت در می آورد.

جمهوری اسلامی به رغم ظاهر خوشحالش مسلما الان گرفتار ترس شده. همین الان اگر سایت های ایران را نگاه کنید می بینید که مخالفان داخل کشور فعال تر شده اند و یک بارقه امیدی برای مخالفان به وجود آمده...»

آیا می شود شباهتی میان وضعیت امروز منطقه با بلوک شرق و دوران فروپاشی یافت که رژیم های کمونیستی کشورهای درون بلوک پشت سرهم راه گذار به دمکراسی را رفتند؟

عباس میلانی: «خاورمیانه به عنوان یک بلوک با اروپا قابل مقایسه نیست. در اروپا به غیر از یوگسلاوی و رومانی بقیه همه اقمار شوروی بودند و وقتی برادر بزرگ افتاد، هرکدام از آنها راه خود  را رفتند و بر زمینه و سنت فرهنگی شان حکومت های خود را بنا کردند. در بلغارستان حکومتی خودکامه سر کار آمد، مجارستان و چکسلواکی که سنت دموکراتیک داشتند حالا حکومت های دموکراتیک دارند. من در خاورمیانه این دینامیسم را متفاوت می بینم. مراکش، ایران، ترکیه ... این ها باهم خیلی تفاوت دارند.»

در جهان عرب چطور؟

عباس میلانی: «در جهان عرب هم همین طور است. برحسب نفوذ کشورهای فرانسه، انگلیس، آمریکا، شوروی... برحسب این که تا چه حد باد نیمه دموکراسی اسپانیای قبل از تجدد بهشان خورده، هرکدام دینامیزم های خودشان را دارند. اما به طور کلی جریان دموکراسی در همه این ها به درجات مختلف به منصه ظهور در آمده. البته وضعیت استبداد سوریه با کشورهای دیگر متفاوت است اما درصورت دموکرات شدن ایران، سوریه و عربستان هم باید شاهد چنین رویدادهایی باشند. اما یک نکته که می خواهم تاکید کنم این است که آنقدر رژیم در ایران خراب کاری کرده که تقریبا نیروهای اسلامی آنها آشکارا خودشان را از ایران جدا می کنند و تبری می جویند. یعنی این نشان می دهد که خمینی و خامنه ای به صورت الگوی بن لادن در کشورهای مسلمان دیده می شوند. حتی حسن نصرالله هم به عنوان ایرانی از آنها فاصله گرفت و برای آن که آن را بقبولاند، آنها را به عنوان عرب معرفی کرد.»

نقش آمریکا در مصر

عباس میلانی: «آمریکا در دهه قبل از انقلاب ایران، پشت پرده به شاه فشار می آورد که فشار را کم کند و هشدار می داد که جامعه را باز تر کند. شاه گاه با بی میلی می پذیرفت و گاه از این کار سر بازمی زد و بعدها هم (به خاطر پول نفت) احساس کرد نیازی به آنها ندارد. بعد (در دوران انقلاب ۵۷) آمریکا با دشواری عجیبی روبرو می شود بر سر این که از متحد دیرینش حمایت کند یا نکند. تا کار به رادیکال شدن وضعیت و جریاناتی منجر شد که دیدیم. آمریکایی ها از تجربه ایران درس گرفته اند و خیلی سریع تر خط شان را روشن کردند. سخنرانی خانم رایس که پنج سال پیش در قاهره ایراد کرد کاملا موضع آمریکا را درمورد مصر نشان می داد. خانم رایس مستقیما تأکید کرد که مصر باید انتخابات آزاد برگزار کند و به تلویح گفت که مبارک نباید پسرش را نامزد کند. ولی مبارک انتخابات را به وضعی که دیدیم برگزار کرد و بعد آمریکا درگیر (مسائل دیگر) شد و پس زد. این پس زدن بالمآل به ضرر آمریکا و مبارک شد. چون اگر آن اصلاحات را انجام داده بود کار به اینجا نمی کشید. در مورد شاه هم همین طور بود. اگر شاه در سال ۱۹۷۵ این امتیازات را داده بود می توانست خودش را نجات دهد. آمریکا در هر دو مورد چوب آن را می خورد که فشارهایش پشت پرده است (البته در مصر کاملا این طور نیست: سخنرانی رایس و سخنرانی اوباما هر دو علنی است.) این بندبازی دشواری است که بتواند هم متحدان را ناراضی نکند و هم درعین حال منافع دراز مدت را تأمین کند.»

آیا مصر با خلأ رهبری روبروست؟

عباس میلانی: «شواهد اولیه نشان می دهد که رهبری آینده مصر از دو گروه (تشکیل می شود): یک- گروهی که سال ها در مبارزه بوده اند (یعنی اخوان المسلمین) که سعی می کنند بگویند با ایران فاصله دارند و راه خشونت و تروریسم ایران را نمی روند و ۴۰،  ۵۰ سال است که در مصر مبارزه می کنند. این ها بخشی از قدرت هستند. بخش دیگر رهبری تازه نفس، شهرنشین، تحصیل کرده و طبقه متوسط است که صرفا حق رای می خواهد. در یکی از تصویرهای ویدیویی، یک خانم مصری که اتفاقاهم شکلش و هم حرف هایش شبیه ایرانی ها بود می گفت «سی ساله است و تا به حال در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده و در عمرش رای نداده است.» این قشر نماینده شان البرادعی و تشکیلات آن هاست که خواستار رعایت حقوق بشر و حقوق مدنی و آزادی های دموکراتیک است که ازشان دریغ شده. البته در مصر از نظر آزادی های فرهنگی وضع خیلی بهتر از ایران بوده و در سی سال اخیر با ایران اصلا قابل مقایسه نیست. اولین حرفی که رهبر تونس زد گفت من خمینی نیستم یعنی می بینیم که اسم خمینی به لولویی تبدیل شده که اپوزیسیون دموکراتیک را از مردم دور می کند. حرکتی که در سی سال پیش در ایران شروع شد در ترکیه هم ادامه یافته اما در ترکیه حکومت به صورت حکومت قانون عرفی است و جای دین در خانه است و متدینی که در حکومت هست هم با دینش در خلوت است. این (حرکت) در خاورمیانه آغاز شده و برگشت ناپذیر است و کسانی که دنبال حکومت های جانشینی و یا ذوب در ولایت فقیه هستند باید بدانند که گره بر باد می زنند.»

در صورت بر سر کار آمدن حکومت دموکراتیک در مصر و سپس ایران، مسئله صلح اسراییل و فلسطینی ها چه خواهد شد؟

عباس میلانی: «در کوتاه مدت ممکن است نگرانی هایی ایجاد کند. اما در دراز مدت حضور حکومت های دموکراتیک در منطقه کار صلح را راحت تر می کند. حکومت دموکراتیک از حقوق حقه مردم فلسطین دفاع می کند اما حل همه مسائل خاورمیانه را در گرو فلسطین نخواهد گذاشت و این رهبرانی که خودشان را ریاکارانه هوادار جنبش فلسطین نشان می دادند دیگر چنین نخواهند کرد. شکسپیر می گوید: ذهن های نا آرام را با جنگ های خارجی مشغول بدار.»

طرفداران این عقیده کم نیستند که منافع غرب و به ویژه آمریکا در منطقه ایجاب نمی کند که در منطقه و در ایران، دموکراسی برقرار شود

عباس میلانی: «فکر نمی کم در دراز مدت منافع غرب با دموکراسی در تضاد باشد. این یک تفکریست برخاسته از کسانی مثل توده ای ها که می گویند امپریالیسم منافعش اجازه نمی دهد در کشورها رشد سیاسی صورت بگیرد. در صورتی که در دراز مدت چنین نیست. ممکن است به صورت کوتاه مدت گاه چنین روش هایی اعمال شده باشد. بسیاری از سیاستمداران آمریکا منافع کوتاه مدت را فدای منافع دراز مدت کردند. اما اگر آمریکا بخواهد با نفوذ رادیکالیسم اسلامی برخورد کند اتفاقا به کشورهای دموکرات نیاز دارد. عربستان با آن که متحد آمریکاست اما تاثیر خیلی زیادی در شکل گیری آن (اسلام افراطی) داشته. ویکی لیکس نشان می دهد که دولت فعلی آمریکا در پشت پرده، دائم به این کشورها برای اصلاحات دموکراتیک فشار می آورد. در مورد دولت بوش هم دیدیم که کاندولیزا رایس همین اصرار را داشت. اما مبارک در برابر آن به صورت کوتاه مدت آمریکایی ها را به عقب نشینی تاکتیکی وادار کرد و آن عقب نشینی هم به ضرر آمریکا و هم به ضرر مبارک شد. اگر وقتی در آن زمان که مبارک دوره خود را تمام کرد خود را نامزد نمی کرد و انتخابات آزاد برگزار می کرد مسلما وضع مصر این طور نمی شد. اما حالا با این که ۸۳ ساله است و سرطان دارد باز دست نمی کشد و می خواهد پسرش را جانشین خودش کند و جمهوریت را به مشروطیت تبدیل کند.

باید ملتفت باشیم که دوران ولایت فقیه و پادشاهی به سر آمده. ازبین رفتن ولایت فقیه و پادشاه آغاز ورود به مدرنیته است. در ضمن فراموش نکنیم که سلطنت در ایران یک شبه با انقلاب سال ۱۹۷۹ از بین نرفت. در ایران سلطنت از سال ۱۸۴۰ در بحران بود. این مهم است که در ایران در دویست سال اخیر تنها یک پادشاه بود که در ایران به مرگ طبیعی مرد. (بقیه یا ترور یا تبعید شدند). آن هم مظفرالدین شاه بود که فهمید دوره حکومت الهی و پادشاهی به سرآمده ... اگر این جریان تاریخی را ببینیم متوجه می شویم که سقوط پادشاهی در ایران از مدت ها پیش آغاز شده بود. با گسترش امکانات ارتباطی امروز، هم شاهد مرگ رژیم های دیکتاتوری از هرنوع آن (از جمله نوع حزب اللهی آن) که مثل جمهوری اسلامی گمان می کنند انحصار خبر و حقیقت را در دست دارند خواهیم بود.»

رسانه های اجتماعی نظیر فیس بوک و توییتر را در انقلاب مصر بسیار مؤثر می دانند...

عباس میلانی: «این که فیس بوک و توییتر در ایجاد ارتباط بین معترضان در غیاب امکان های ارتباطی دیگر مثل تجمع و گرد هم آیی ها و غیره نقش داشته درست است، اما یک رمانس و یک منافع اقتصادی هم در آن هست که در مورد اهمیت و نفوذ آن ها اغراق می کند. هنوز مطالعه جدی در مورد جنبش سبز و این که فیس بوک تا چه حد در آن مؤثر بوده انجام نشده. همیشه در انقلاب ها از تکنولوژی به صورت خلاق استفاده شده. استفاده از نوارهای صوتی و فتوکپی هم در دوران خمینی بسیار مهم بود. اما فراموش نکنیم که این امر همیشه یک جریان دو طرفه است. انقلاب تکنولوژیک می تواند هم به مردم کمک کند و هم امکان کنترل را به رژیم های دیکتاتوری دهد. در ایران در بازجویی ها به زندانیان دستگیر شده بعد از انتخابات، نقشه الکترونیک نقاطی را که در آنجا بوده اند، نشان می داده اند. بد نیست اینجا اضافه کنم که  در استانفورد، گروهی به عنوان تکنولوژی رهایی بخش (Liberation Technology) درست شده و با گذاشتن سمینارها و کلاس ها و پژوهش های مختلف می خواهند ببینند واقعا اشکال واقعی استفاده از این ابزار چگونه است و ورای های و هویی که درباره آن راه افتاده کجاها و تا چه حد (به آزادی خواهان) کمک کرده، چه ظرفیتی دارد و کجاها زیان رسانده. خیلی دانشگاه ها هم دارند کار در این زمینه را شروع می کنند. این کمی ساده دلی است که فقط بر نقش تکنولوژی (در انقلاب) اتکا کنیم. هرچند که تکنولوژی بنا به زمانه خود همواره در پیشبرد انقلاب ها موثر بوده. در ایران زمان مشروطه هم صنعت چاپ خیلی کمک کرد به آزادی خواهان برای آگاه شدن از افکار یکدیگر و برقراری ارتباط با هم. .. به هرحال نباید منکر شد که تکنولوژی (در جنبش) نقش داشته است اما چقدر تعیین کننده بوده معلوم نیست.»

شبح تغییر و دگرگونی بر جهان عرب و خاورمیانه

در نیمه سده نوزدهم، مارکس و انگلس، بی خبر از فاجعه ای که یک قرن بعد کمونیسم در بخشی از جهان پدید می آورد، با توجه به خیزش ها و انقلاب های کوچکی که در اروپا جریان داشت، در مانیفست معروف خود اعلام کردند که «شبحی بر اروپا سایه افکنده است، شبح کمونیسم!»

اینک در پایان نخستین دهه سده بیست و یکم، با توجه به آنچه در جهان عرب و خاورمیانه می گذرد، باید بگوییم که شبحی بر بخشی از جهان از تونس تا یمن سایه افکنده که هیچگونه ایدئولوژی تدوین شده و «ایسم»ی ندارد: شبح تغییر و دگرگونی.

شاید نتوان بر آنچه در مصر و برخی از کشورهای عرب می گذرد نام «انقلاب» نهاد، ولی زود است که درباره نتایج و پی آمدهای آن ها نظر قطعی ابراز کرد. در مصر، به ویژه رویدادها در حال شکل گرفتن هستند. خیزشی که در اولین روزهای آن، نمونه کامل تظاهرات اعتراض آمیز مسالمت جویانه به شمار می رفت، با حمله هواداران نظام به صفوف معترضان، به زشتی و خشونت کشیده شد و مسیری که در روزهای آینده خواهد پیمود روشن نیست، گرچه خواست اصلی معترضان ضد دولتی – رفتن حسنی مبارک – در هر حال، زودتر از ماه سپتامبر عملی خواهد شد، زیرا این نه تنها نکته ای است که مخالفان او در مصر بر آن پافشاری می کنند، بلکه به نظر می رسد خواست حامی و متحد بزرگ مصر، واشنگتن و بسیاری از محافل سیاسی جهان است که نگران آینده مناسبات خود با قاهره و پیآمدهای رویدادهای اخیر در منطقه هستند. اما هزاران مردمی که در این هفته ها در تونس و مصر و الجزایر و اردن و یمن به خیابان ها ریخته اند و فریاد مخالفت با وضع موجود را سر داده اند، بی شک چشم انداز آینده ای بهتر را در پیش چشم دارند و خشم آنها در ابراز نفرت به رهبر و زعیمی تبلور می یابد که او را مسبب نامرادی های خود می شمارند و گمان می کنند که با رفتن او وضع آنها بهبود خواهد یافت، اگرچه احتمال دارد چنین نشود.

بدون تردید نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی در کشاندن توده های میلیونی عرب به خیابان ها و تظاهراتشان برای تغییر وضع موجود، اصلی و مهم است اما همیشه چنین جنبش های اعتراضی در بدترین شرایط اقتصادی یک کشور پدید نمی آید. اکثریت مردم کشورهایی که از آنها نام بردم در تمام دهه های گذشته تحت حاکمیت یک خودکامه، یا دولت های ناکارآمد، زیر فشارهای اقتصادی بوده اند ولی دلیل خیزش ناگهانی و خودجوش آنها را در این هفته ها باید انباشته شدن نارضایتی از افزایش بیکاری و فاصله طبقاتی، کافی نبودن درآمدی که کفاف زندگی آنها را بدهد، فساد دستگاه های اداره کننده کشور و جباریت نظام حاکم که به آنها فرصتی برای شرکت در تصمیم گیری های مربوط به سرنوشت شان و یا ابراز مخالفت نمی دهد، به شمار آورد.

اما، اگر در دهکده جهانی ما، این ابراز مخالفت ها را برخی از دولت ها بر نمی تابند و می کوشند آنها را خاموش کنند، اکنون وسایلی در اختیار مردم قرار گرفته است که در گذشته صاحب آن نبودند و از طریق آن ها می توانند پیام های خود را مبادله کنند، از یکدیگر دعوت کنند که در روز و ساعت معین در محلی خاص گرد هم آیند و فریاد اعتراض سر دهند و تصاویر این اعتراض ها را به سراسر جهان بفرستند تا مردمان دیگر نقاط از وضع آنان آگاه شوند: وسایل پیشرفته ای که انقلاب الکترونیکی این سال ها در اختیار کشورهای غنی و فقیر قرار داده است.

در تونس به یاری همین ابزار مدرن، مردم زین العابدین بن علی را ناگزیر به فرار کردند. جنبش تونسی ها در پی خودکشی یک سبزی فروشِ جان به لب آمده، با به کار گرفتن توییتر و اینترنت و تلفن همراه پیروز شد، خیزشی که گرچه تا این لحظه آینده آن دقیقا روشن نیست ولی به بازماندگان کارتاژها این اعتماد به نفس را بخشیده که با اتحاد خود می توانند رئیس جمهوری را که نزدیک به سی سال به خواست خود بر آنها حکومت کرد و فساد سراپای دستگاه حکومت او را فرا گرفته بود، برکنار کنند گرچه در آغاز کارش، او را رهبری مورد قبول می دانستند.

گروهی از سیاست گزاران و دولت مردان و تحلیل گران غربی – به ویژه آمریکایی – ابراز نگرانی می کنند که رویدادهای اخیر در کشورهای عرب ممکن است به استقرار حکومت های تندرو اسلامی در آن کشور بینجامد و نمونه ایران سرمشق قرار گیرد ولی بسیاری دیگر معتقدند که چنین ترسی بی مورد است. من نیز به عنوان یک ناظر رویدادها از جمله آنانم. گمان من این است که دولت های جدیدی که خواه ناخواه در این کشورها از جمله در مصر به روی کار خواهند آمد به میزان گذشته و حال پیرو تصمیمات و توصیه ها و سیاست های واشنگتن نخواهند بود ولی همچون ایران مخالفت با غرب و روش ضد آمریکایی را در پیش نخواهند گرفت حتی اگر در مصر اخوان المسلمین در پارلمان آینده کشور فراکسیونی قدرتمند تشکیل دهد. در حقیقت گرچه اتحاد ناگسستنی آمریکا و اسراییل پیوسته مشکلی بر سر راه نزدیکی واشنگتن با اعراب – و نه دولت های عرب – بوده است و حملات احمدی نژاد، رئیس جمهوری اسلامی، به غرب و سیاست ضد آمریکایی جمهوری اسلامی ممکن است بر دل توده های ساده عرب نشسته باشد ولی نباید جدایی و رقابت دیرین مذاهب تشیع و تسنن را از نظر دور داشت، به ویژه آن که کشورهای سنی عرب ممکن است نگران اتحاد سیاسی و اقتصادی قدرتمندی باشند که کشورهای شیعه (یا دارای اکثریت شیعه) منطقه – ایران، عراق، سوریه و لبنان – ممکن است در آینده به وجود آورند. به هر حال آنچه تاکنون در کشورهای عرب روی داده ترس از روی کار آمدن نظام های تندرو مذهبی را نفی می کند. قنوشی، رهبر مذهبی تونسی ها، هفته گذشته به هنگام بازگشت از تبعید درازمدت خود به تونس در جمع هزاران نفری که به استقبال او شتافته بودند گفت «من نه خمینی ام و نه شیعه.» و بی تردید منظور او برطرف کردن نگرانی کسانی بود که بین بازگشت او به تونس و آیت الله خمینی به ایران شباهتی می دیدند. قنوشی همچنین وعده داد با یک حکومت سکولار در تونس مخالفتی نخواهد داشت. البته جهانیان به تجربه دریافته اند که رهبران مذهبی نیز اکنون همچون سیاستمداران به هنگام بازگشت پیروزمندانه از تبعید به کشورشان می توانند به مردم خود یک چیز بگویند و چون بر مسند قدرت نشستند، کار دیگری کنند.

اخوان المسلمین، قدرتمندترین حزب سیاسی مصر، نیز کوشیده است در صف اول تظاهرات وسیع مردم ابراز وجود نکند و اگرچه بر اساس سابقه، یک گروه مذهبی تندرو به شمار می رود که اعضای آن متهم به شرکت در اقدامات تروریستی هستند، با برقراری یک دولت سکولار پس از برکناری مبارک مخالفت نکرده است. من استقرار یک نظام تندرو و ضد غربی در مصر را که پیوسته مدعی رهبری جهان عرب بوده است بعید می شمارم، در تونس و اردن نیز گمان ندارم که چنین شود، گرچه در یمن هر اتفاقی ممکن است روی دهد. باید دانست جمهوری اسلامی ایران از نظر سیاسی و اقتصادی نمونه ای موفق برای دیگر کشورهای اسلامی نبوده است. نکته این است که دامن زدن به ترس از اسلام، توسط گروهی قابل توجه از سیاست گزاران و تحلیل گران در آمریکا و اروپا ممکن است خود به یکی از عوامل گرایش مسلمانان به طرد ارزش های غربی و مخالفت با جهان غرب تبدیل شود.

اکنون اصطلاح «اسلامیست» همچون «کمونیست» و «سوسیالیست» وارد ژارگن گفتارهای سیاسی روز شده است. با آن که کمونیسم و سوسیالیسم مکتب های سیاسی و اقتصادی هستند و اسلام یک دین است و پافشاری بر این که «اسلامیست» مکتبی در کنار آنان است ممکن است بسیاری از مسلمانان را که به اسلام سیاسی و حکومت اسلامی بر مبنای قوانین شرع اعتقادی نداشته باشند در ردیف افراطیون مذهبی قرار دهد. ما نیز در فارسی اصطلاح «اسلامیست» را به «اسلام گرایی» ترجمه می کنیم و به کار می بریم، بدون توجه به آن که گرایش به اسلام یا دینی دیگر به خودی خود اشکالی ندارد. افراد و گروه های ناباب و تروریست مسیحی، یهودی و هندو، مانند مسلمانان بسیار بوده اند. اصطلاح «مسیح گرایی» یا «یهود گرایی» یا «هندو گرایی» و «شینتو گرایی» در توصیف افراطیون یا گروه های تروریست وابسته به آن مذاهب و آیین ها در گفتمان سیاسی دیده نشده است. از این رو در تحلیل هایی که درباره خیزش های اخیر در دنیای عرب و مسلمان و پی آمدهای آنها می شود، شاید توجه به این گونه نکات بی مورد نباشد و از بدبینی به نتایج این رویدادها بکاهد.

کشورهای عرب، سال های بسیار از قرن گذشته و از هنگامی که دارای کشورهای مستقل شده اند درگیر مباحثی چون ناسیونالیسم عرب و پان عربیسم بوده اند و بیشتر آنان را، گمانِ داشتن یک دشمن مشترک – اسراییل – متحد کرده بود. تصور من این است که اکنون آنان نیز مانند کشورهای در حال توسعه یا از توسعه بازمانده دیگر، در دنیایی که همه از وضع هم می توانند آگاه شوند، در پی تغییر اوضاع خویش هستند. استقرار دموکراسی و انتخابات آزاد، که اینک ورد زبان هاست و کلیدهای درهای بهشت خوشبختی و خودسالاری و ترقی و آزادی به شمار می رود، خواست آنان نیز هست؛ به بالای سر خود می نگرند و رهبرانی را می بینند که دو یا سه دهه بر آنان هر گونه خواسته اند حکم رانده اند، برخی جز انباشتن جیب خود و نزدیکانشان کاری نکرده اند و برخی دیگر زندان ها را از مخالفان سیاسی شان انباشته اند و برخی نیز هردو کار را کرده اند. آنان می بینند و می خوانند که مردم کشورهای پیشرفته، حتی رهبران نامداری چون دوگل و چرچیل را که در دوران های خطر به آنها خدمات تاریخی کرده اند، در انتخابات آزاد از کار برکنار کرده اند، ولی آنان تنها از نعمت وجود رهبرانی برخوردارند که با ۹۵ درصد رای آنان، با وجود آن که پای صندوق رای نرفته و رای نداده اند، سال های دراز بر سر کار می مانند.

وزش باد تغییر و تحول، هر چند دهه ای، برخی از جهان را فرا می گیرد. دهه آخر قرن بیستم نوبت روسیه و شرق اروپا بود، اینک این باد بر مردمی وزیده است از مذهبی دیگر با شرایط زیست و تاریخ و گذشته و فرهنگی متفاوت، اما آرزوهایی یکسان. جهانیان در انتظار آن هستند که دریابند این خیزش ها برای تغییر، آن آرزوها را برآورده می کند یا ناکامی بیشتری به ارمغان می آورد.

در هفته های اخیر بسیاری از ناظران، تحولات اخیر تونس و مصر را با تجربیات تاریخ اخیر ایران مقایسه کرده و از آن هشدار داده اند. به گمان من، در بیش از یک صد سال گذشته آنچه ایرانیان کرده اند، از انقلاب مشروطیت و ملی شدن نفت تا انقلاب سال ۵۷ و حتی جنبش سبز، به گونه ای بر کشورهای دور و نزدیک تاثیر گذاشته است. به ویژه گمان می کنم تصاویری که جهانیان از راه پیمایی های خودجوش، مسالمت آمیز و بدون رهبر ایرانیان در اعتراض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری دیدند و داستان هایی که از چگونگی گرد هم آمدن جوانان از طریق اینترنت و تلفن همراه و وسایل دیجیتال دیگر شنیدند، راه را برای جوانان جوامع دیگر گشود و سرکوب شدید وسایل ارتباطی مدرن توسط برخی دولت ها، از جمله حکومت حسنی مبارک، نشانه بیم آنان از تاثیر غیر قابل انکار این ابزارهای اطلاع رسانی ست.

باید منتظر بود و دید که آیا زمستان نارضایی اعراب، بهاری مطبوع و دلخواه در پی خواهد داشت یا نه.

نوروز در راه است و بخش فارسی صدای آمریکا سرگرم تهیه فهرستی است از مهمترین وقایع سال گذشته در زمینه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری و ورزشی. به ما بگویید به نظر شما مهمترین خبرهای سال گذشته چه بوده است.
نظرات خود را با ایمیل shoma@voanews.com با ما در میان بگذارید.
لطفاً در محل موضوع ایمیل بنویسید مهمترین خبرها تا دسترسی به نظرات شما آسانتر شود.

**********

پخش زنده برنامه های بخش فارسی صدای آمريکا از آيفون

**********

هنرمندان، ورزشکاران و شخصیتهای ایرانی به سئوالهای شما پاسخ می دهند. سئوالهای خود را از جيمی دلشاد (شهردار بورلی هيلز) با عنوان "سئوال هفتهبه ايميل آدرس: q10@voanews.com ارسال کنيد.

پاسخهای شاهين نجفی به پرسشها را از اينجا ببينيد.

**********

شبکه خبری فارسی صدای آمريکا آخرين خبرها و ويديوهای روز را روی تلفن موبايل، يا هر وسيله اينترنتی دستی ديگر، بطور رايگان عرضه می کند. لطفأ به آدرس سايت جديد موبايل صدای آمريکا توجه کنيد:

pnn.voa.mobi

DIT - پراکسی

Ultrareach - نرم افزار اولترا ريچ را از اينجا دانلود کنيد

UltraVOAPersian96

PSIPHON - نرم افزار

http://mardomdoost.com/

ماهواره های صدای آمريکا

Arabsat/Eurobird 8 (25.5 Deg East)

Downlink Frequency: 11,585 MHz

FEC: 3/4

Symbol Rate: 27.500 MSym/s

Polarization: V

VC/Service ID: 175

Eutelsat W3A (7 Deg East)

Downlink Frequency: 10,720.75 MHz

FEC: 1/2

Symbol Rate: 22.0 MSym/s

Polarization: H

VC/Service ID: 6

Asiasat - 3 (105.5 Deg E)

Downlink Frequency: 4,040 MHz

FEC: 1/2

Symbol Rate: 26.5 MSym/s

Polarization: H

VC/Service ID: 415

Telstar 12 (15 Deg W)

Downlink Frequency: 12,608 MHz

FEC: 2/3

Symbol Rate: 19.279 MSym/s

Polarization: H

VC/Service ID: 6

Nilesat (AB4) - (7 Deg W)

Downlink Frequency: 11,355 MHz

FEC: 3/4

Rate: 27.5 MSym/s

Polarization: V

VC/Service ID: 1004

 

در اين ايميل

خبرها
ايران
آمريکا
آمريکای لاتين
اروپا
خاورميانه
آسيا
آفريقا
مناطق ديگر
هنر و فرهنگ
حوادث و بلايا
اقتصادي
آموزش
محيط زيست
بهداشت
حقوق بشر
نيروی کار
سياست
مذهب
علم و فن آوری
مسايل اجتماعی
ورزش
زنان

فسخ آبونمان

اگرنمی خواهيد اين ايميل را دريافت کنيد فسخ آبونمان

کمک می خواهيد؟

اگر در مورد اين ايميل پرسشی داريد به ankbut@voanews.com اطلاع دهيد.

صفحه نخست سايت از نو طراحی شده است تا دسترسی به اخبار و اطلاعات، ويديو، و برنامه های صدای آمريکا را تسهيل کند.

فسخ آبونمان | خبرهای بيشتر